۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

حق زن بر جسم مرد

در فقه اسلامی مرد تنها موظف است در هر چهار شب یک شب در کنار زنش بخوابد و البته این فقط حکم خوابیدن است و او الزامی به نزدیکی با زن ندارد. این حکم مخصوص شبها است. در طول روز او الزامی برای بودن در کنار زن ندارد.
از سویی میزان نزدیکی واجب برای هر زن یک شب در چهار ماه می باشد. یعنی مرد فقط یک شب در هر چهارماه واجب است که با زن نزدیکی کند و می تواند از بیشتر از این مقدار سرباز بزند و در این صورت مرتکب هیچ عمل خلاف قانون و شرع نشده است.
اگر کسی رفرنس خواست بگوید.

۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

افغانستان

در افعانستان هنوز توالت درست و حسابی پیدا نمی شود ولی تجهیزات فیلترینگشان تکمیل است: اینجا

۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

تاملاتی در باب گوگل ریدر 1

من همین فضای سنتی وبلاگی و کامنتها و لینکهاش رو به فضاهای جدید مثل گوگل‌ریدر و فیس بوک ترجیح میدم. اصلا در وبلاگ و وبلاگ نویسی ابهت و حرمتی هست که جاهای دیگه نیست. توی وبلاگ نویسنده می نویسد و جهانیان می تونن بخونن و نقدش کنند. همه چیز در ملا عامه. حتی با یک سرچ ساده می شه محتویاتش رو جستجو کرد. معمولا گزینشی وجود نداره. اما توی گوگل ریدر محدودیت هایی برای هر کدوم ازین ویژگی ها وجود داره.
البته گوگل ریدر مزایا و کارکردهای خودش رو داره که اون به کنار. اما من معتقدم افزودن بخش کامنت به گوگل ریدر که چند ماه پیش انجام گرفته کار زیاد جالبی نبود و موجب ایجاد تشتت در کار وبلاگ نویسی شد. برای نمونه شاید یک نویسنده ای در وبلاگش بنویسه و چندین نفر در گوگل ریدر براش کامنت بذارن در حالی که اصلا خبر نداره.
از طرفی متاسفانه هنوز هم بسیاری از سایتها و وبلاگها هستن که نمیشه اونها رو توی گوگل ریدر اد کرد و این به کلیت کار صدمه می زنه.
البته این هم بگم مهترین دستاورد گوگل ریدر برای ما جهان سومیها و بخصوص خاورمیانه ای های نگون‌بخت این بوده که هنوز دست سانسورچی ها و فیلترکنندگان به این فضا نرسیده و خدا سازنده اش را رحمت کناد.

۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

درد بی شوهری

تاملاتی در باب درد بی شوهری در اینجا

۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

برابر فارسی اینترنت

سره نویس ها جدیدا به اینترنت می گویند "اندرنگار". بسیار خنده شد.

نسل ما و موسیقی

شما، محسن نامجو، آرش سبحاني و كيوسك، 127 و ... صداي نسل امروزيد. اين باروري موسيقي متفاوت در چند سال اخير را حاصل چه چيز مي‌دانيد؟

در ابتدا باید بگویم که من فقط امید دارم که هم‌صدای نسل خود باشم. اما واقعا نمی‌توانم در چند جمله این مطلب را توضیح بدهم. ما نسلی غریب و بی‌پشتوانه و استاد ندیده‌ایم. شما می‌دانید داستان ما، داستان غم‌انگیز نسلی‌ست محروم از خواست‌های ابتدایی انسانی. تنها وقتی با یک جوان اروپایی هم سن خودم حرف می‌زنم می‌فهمم که چقدر پیرم. چقدر کم بلدم که رها باشم. چقدر کم لذت برده‌ام و چقدر مغزم از آشغال و چیزهای به‌درد نخور پر است. دوستان همکار من به خوبی این دردها را می‌شناسند و تاریخ خویش و هم‌نسلان خویش را با شعر و موسیقی به صورت جهان تف می‌کنند. همان‌طور که پیشتر عرض کردم، نسل ما آرمان‌هایش را در آسمان نمی‌جوید. او خواست‌های خود را می‌شناسد و می‌داند که چیز عجیب و غریب و ناممکنی نیست.

چنین گفت شاهین نجفی

اینجا

درگوشی

۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

مرگ حقیقت

این همه همهمه از برای چیست؟ این شور و غوغا که در خلق است برای چیست؟ این همه کشتن برای چیست؟ این همه فریاد از چه روست؟ مگر این مردم خبر "مرگ حقیقت" به گوششان نرسیده است؟
چنین گفت حضرت کشواد!

۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

سماع

به یاد جوانی یکی از قطعات سماع را با تنبور اجرا کرده ام که اینجا قرار می دهم: اینجا
بعد از باز شدن صفحه دانلود روی لینک دانلود کلیک راست کنید و save link/target as را انتخاب کنید.

۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

رنگ

چند وقتی است به یاد جوانی سه تار را از گنجه در آورده ام و غبارروبی کردم و ناخن بلند نموده و گاه و بیگاه چند زخمه بر پیکرش می نوازم.
قطعه رنگ ماهور رو به یاد جوانی نواختم و آپلود کردم و می توانید از اینجا دانلود کنید (80 kb) . بعد از باز شدن صفحه دانلود روی لینک دانلود کلیک راست کنید و save link/target as را انتخاب کنید. فقط یکی دوثانیه اولش ضبط نشده که می بخشید. برای شنیدنش نرم افزار گوشی نوکیا بهترین گزینه است و اگر نتونستید اجرایش کنید می توانید این نرم افزار محشر رو دانلود کنید که همه جا به کار می آید.

شاید

شاید نیرویی که انسان را به سوی سیگار فرا می خواند، از نیرویی که به خدا فرا می خواند قوی تر و ریشه دارتر و قدیمی تر باشد. کسی چه می داند! (اینجا)

عکس

کاشکی مردم (توده) ما روزی به این مرحلت برسد:


بیت

این نقاشی را دیدم و باز حس پاریس بهم دست داد (Rainy day in Paris):

بیت:
این عکس را بدیدم و دلم راهی فرانسه شد --- بارخدایا چتر و دوست‌دختر و بارانم آرزو است

۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه

ناسیونالیسم ایرانی و سیاست2

آرمانشهر (به قول طلبه ها غایت قُصوای) ناسیونالیسم ایرانی در حوزه سیاست سلطنت مشروطه بود که چون سلطنتش منقرض شد قالب تهی کرد. الان دیگر جکومت ایده آل حکومتی است که "وحدت ملی" و "تمامیت ارضی" ایران‌زمین! را حفظ کند (البته فراموش نکنیم که شخص اول این حکومت باید یک آریایی پارسی نژاد باشد!)

ناسیونالیسم ایرانی و سیاست1

اصولا تفکر ملی‌گرایانه و ناسیونالیستی در حوزه اندیشه سیاسی، از آنجایی که از خود مبانی فکری ریشه داری که به درد دنیای مدرن بخورد ندارد، قابلیت این را دارد که براحتی با هر گونه نظام سیاسی مستبد یا حتی فاشیست همبستر شود. آنهایی هم که در این اتمسفر فکر می کنند اما دغدغه های شخصی اخلاقی دارند و ایدئولوژی هنوز مهر بر قلبهایشان نزده در برخورد با نظامهای فاسد و فاشیست گیج و مجبور به سکوت می شوند و این سکوت از آن سکوتهایی است که باید رضا تفسیرش کرد.

۱۳۸۸ مهر ۲۵, شنبه

درباب آلبوم جدید شاهین نجفی


آلبوم جدید شاهین نجفی عزیز illusion هم منتشر شد و همه گوش دادند. این آلبوم جای سخن زیاد دارد اما فعلا علی الحساب می گویم جای خالی یک چیزی در این آلبوم زیاد خودش را نشان می دهد و آن خشونت و هیبت صدای شاهین است که رعشه بر اندام خیلی ها می انداخت و در آلبوم جدید خیلی کمرنگ شده است!

۱۳۸۸ مهر ۲۴, جمعه

عکس

یک دست جام باده و یک دست زلف یار --- رقصی چنین میانه‌ء میدانم آرزو است

۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

نئوغزل

"آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست"
نزدیک تو ترک مدرسه و ایمانم آرزوست
بیا که دیر هنگام است و "آن" ام آرزو است
بیا و در آغوشم بفشار ای صنم!
کان سهم کودکی و حرارت پستانم آرزو است
درمحضرت، نگاهم بی نیاز است از هرگونه هرزگی
سرت بر سینه ام، خیرگی بر آسمانم آرزوست
بیا ای ساقت سیمین و بنشین در کنار من
که ساعدت در کنف دستانم آرزو است
بیا و نشانه روی کن به سمت لبانم
چرا که تشنه لبم و "آب حیوان" ام آرزو است
بیا که وقت نماز جماعت است، بشتاب که قضا شد
صدای موذن و صوت مکبر و تلاوت قرآنم آرزو است
چنین گفت حضرت کشواد قبل رفتنش:
اسرار بیش ازین مگو! قصه پنهانم آرزو است*

-- کشواد بزرگ

* وزن این غزل به هیچ عنوان در قوالب عروضی قدما نمی گنجد.

کار دولت

این آسفالت خیابانها و نظافت شهرها و زیباسازی و چیزهایی مشابه آن توسط شهرداری انجام می گیرد که بودجه اش را از مالیاتها و وجوهی مثل تراکم و این چیزها از جیب مردم بدست می آورد و قسمتیش را برای خود مردم خرج می کند. و واقعا هم خدمت می کنند دستشان درد نکند.
اما نکته ظریفی که می خواهم بگویم این است که این خدمات را که ملموسترین خدمات در نگاه مردم است را نباید به پای دولت نوشت. شهرداری هیچ ربطی به دولت ندارد. به اصطلاح حقوقی شهرداری یک موسسه عمومی غیر دولتی است (رجوع شود به بند 1 قانون فهرست نهادها و موسسات عمومی غیر دولتی ). از سوی دیگر دادگستری هم زیر نظر هم قوه قضاییه است و دولت دخالتی در اداره آن ندارد و در ایران نهاد وزارت دادگستری یک نهاد تشریفاتی است که معروف است به نهاد نامه رسان بین قوه قضاییه و مجلس. پس دادگستری هم که مردم زیاد با آن سر و کار دارند هم دولت نیست.
این دولت برای مردم هیچ کاری نمی کند. بجز صنایع سنگین و امورتجاری و مالی نون و آب دار مانند مخابرات و بانکها و راه آهن و نفت و ازین قبیل چیزها و البته آموزش و پرورش که وضعیتش را میدانید.

۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

کامنت

بدلیل اینکه این وبلاگ کامنتم را ذیل این پست : پرسش هایی از خودم و نامجو تایید نکرد آنرا اینجا دوباره می نویسم:
حتما بهش می گوییم یواش‌تر برود تا افلیج‌ها هم بتوانند بهش برسند.

۱۳۸۸ مهر ۲۱, سه‌شنبه

مقامات العارفین 2

رمزگشایی عبارت "عبادت بجز خدمت خلق نیست" ِعرفا توسط استاد کشواد: در اینجا

روشنفکر

فروهر همه روشنفکران را می ستایم، چه آنهایی که خدمت کردند، چه آنهایی که خیانت.

کار روشنفکری و قدرت

در زمانه ای که همه چیز سطحی و ژورنالیستی شده است دم کسانی چون عبدی کلانتری گرم که هنوز از اعماق می نویسند. حتما گوش دهید یا بخوانید:

کار روشنفکری و قدرت


۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه

مقامات العارفین1

رمزگشایی یک شعر عرفانی توسط استاد کشواد:
من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانه
صد بار تورا گفتم کم خور دوسه پیمانه
در شــــهر یکی کس را هوشیار نمبینیم
هر یک بتر از دیگر شـــوریده و دیوانه

۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

شعر و فلسفه

آقاي یدالله موقن، آثار فلسفي در جامعه ما مخاطب زيادي ندارد. آيا اين مسأله به تفكر عرفاني و شاعرانه ايرانيان برمي گردد؟ چون مي گويند شعر و عرفان با عقلانيت چندان سازگار نيست.*
ج. دقيقاً همين است. لوي برول كه هم اكنون كتاب «كاركردهاي ذهني در جوامع عقب مانده» اش را در دست چاپ دارم، معتقد است كه ذهن انسان ابتدايي، ذهني عرفاني و شاعرانه است. عرفاني را البته به آن معنايي كه ما به طور اخص به كار مي بريم، به كار نمي برد. يعني همه چيز را در هم خلط مي كند. ذهنيت شعري هم يك نوع ذهنيت اسطوره اي است. اصلاً مربوط به عصر اسطوره ـ شعري بشر است. شاعر كسي است كه ساخت ذهني اش اسطوره اي باشد. اگر ذهنيت اش عقلاني باشد گمان نمي كنم بتواند شعر خوب بگويد يا خوب شعر بگويد. طبيعي است در چنين جامعه اي آثار فلسفي خوانندگان اندكي داشته باشد. (منبع)
وقتی آدم یک فرد همفکر ولی چندین برابر باسوادتر از خودش می یابد چقدر مشعوف می شود!

۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

صدای دوستدار

مصاحبهء راديويی حسـين مـُهری با آرامش دوسـتدار

بخش اول
MP3 RealAudio
بخش دوم
MP3 RealAudio
بخش سوم
MP3 RealAudio

تجاوز

رومن پولانسکی یک کارگردان کهنسال بسیار مشهور در سطح بین الملل است و جوایز متعددی گرفته است.او حدود 30 سال پیش با یک دختر 13 ساله آمریکا روابط جنسی داشته است و سپس از آمریکا گریخته است تا محاکمه نشود. اکنون پس از 30 سال در سوئیس دولت سوئیس بدلیل موافقتانه قضایی ای که با آمریکا داشته او را دستگیر کرده است و دولت آمریکا هنوز بعد از 30 سال در حال تلاش است که او را مسترد کند و محاکمه کند. (اینجا)
اما در کشور من اگر به دختری در زندان تجاوز شود باید چهار شاهد مرد عادل ببرد که با چشم خودشان شاهد قضیه بوده اند وگرنه به دلیل تهمت به طرف مقابل یا به نظام خودش محاکمه و محکوم می شود.

۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

قطعه

گوشی را خاموش می کنم وقت آمدنت
به احترامت سکوت می کنم، خاموشی می دهم
وقتی می آیی
بنامت زانو می زنم و بر زمین می افتم
پیشتر غسل می کنم برای جنابتم

برای همبستری ات تا صبح
بستر تسلیم را می آرایم
- همچون خودم-
تا بیایی و بر من حاکم شوی، چیره شوی

تسلیمت می شوم بی مهریه و نفقه و عقد نکاح عربی
- بگذار هر چه می خواهند پشت سرم بگویند -
برای آمدنت ای مهربانترین، چشم به در، لحظه شماری می کنم
و برای دیرتر رفتنت دعا و التماس و ندبه

بیا تا خودم را برایت لو دهم
بیا و لمسم کن، فشارم بده
بیا و در برم گیر
ای زیباترین، صادقترین، دوست ترین
ای خوبترین
ای خواب
بیا و راضی نباش امشب هم با لورازپام خودارضایی کنم

-- کشواد بزرگ

آسیب‌شناسی جنبش

گمان می کنم التهابات و شرایط خاص دوران جنبش به پایان رسیده است و اکنون وقت آن است که به آسیب‌شناسی و نقد جنبش در همه ابعادش بپردازیم.
بی‌گمان یکی از نقصهای جنبش سبز در سطح رهبری و نظریه پردازانش، فقدان تخصص لازم در زمینه نظریه پردازی درباب مسائل عمده نظری و فلسفی است. واقعیت آن است که رهبران جنبش چون موسوی و خاتمی و کروبی و سایر برنامه ریزان جنبش مانند عطریانفر و ابطحی و شریعتی و ... فاقد تخصص در زمینه فلسفه و علوم انسانی و اجتماعی می باشند و اکثرا در رشته های فنی و پزشکی و ... تحصیل کرده اند و یا اصلا تحصیلات دانشگاهی ندارند و در حوزه درس خوانده اند.
اطلاعات سیاسی و تئوریک این افراز متاسفانه از طریق مطبوعات و نوشته های ژورنالیستی بدست آمده است و هیچ گونه تعمقی (در حد اشخاصی مانند حسین بشیریه، آرامش دوستدار و جواد طباطبایی و...) در راس جنبش مشاهده نمی شود. اکثر این افراد در گذشته حکومتی و انقلابی بوده اند و فرصت اینکه در زمینه های مورد نیاز (علوم انسانی و اجتماعی و فلسفه) به تخصص برسند را نیافته اند.
برای نمونه خاتمی حتی یک اصطلاحی که تکیه کلام خود کرده بود و از ان یک شعار دندادن شکن ساخته بود (جامعه مدنی) را هیچ وقت نفهمید و در نهایت آنرا "مدینة النبی" معنی کرد. و یا اینکه هیچ گاه خاتمی نتوانست تکلیف خود را با سکولاریسم روشن کند. (این گفتار عبدالکریم سروش را در نقد خاتمی حتما بخوانید) و یا اینکه میبینیم رهبران جنبش براستی و از روی اعتقاد به مبانی حکومت دینی معتقدند اما در عمل رفتارهایی می کنند و حرفهایی می زنند که مغایر باورشان است.
در این میان بسیار کم هستند کسانی که چون حجاریان تواب به مطالعه بنیادهای فلسفه سیاسی پرداخته باشند و حرف را از سر دانش و مطالعه بزنند.
وقتی یک جنبش فاقد یک تئوری و ایدئولوژی منسجم باشد و یا از تئوری و ایدئولوژی پوسیده و زواردررفته بهره ببرد، این نشان دهنده تذبذب و تزلزل فکری حاکم بر جنبش است و بی شک در عمل هم نتایج خود را نشان خواهد داد. کسی که تکلیفش با خود مشخص نیست چگونه می تواند تکلیف مردم یک سرزمین را روشن کند؟
تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل.

آخ


برای من که از موسیقی این مرز و بوم جز موسیقی تبعیدی نامجو و شاهین و کیوسک و دوسه آلبوم قدیمی اخیرا ممنوع شده شجریان و چند نغمه فراموش شده تنبور باقی نمانده است انتشار آلبومی از نامجو خبر بسیار مسرت بخشی است. (دانلود یکباره و یکی یکی اینجا)

۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

غزل

تو که رطوبت نفسهایت درطوفان نفسهایم گم می شود؛
تو که غرش فریادهایت در قعر نعره های من دست و پا زنان غرق می شود؛
تو که نیرنگ‌هایت مدام، پیش خدعه‌های شیطانی من رنگ می بازد؛
تو که سرخی خشمت دستمایه شوخی‌های طربناک من است؛
تو که نگاهت حتی، مغلوب همیشگی سنگینی نگاه من است؛
تو فکر کردی می توانی از عهده ام بر آیی؟

-- کشواد بزرگ

فرّق، تسد

در زبان عربی ضرب المثلی است پرمغز: فرّق، تسد (farregh - tasod). یعنی تفرقه بینداز و حکومت کن. انگلیسی ها همین اصطلاح را عینا دارند: divide and rule.
از بچگی در صدا و سیما و کتابهای درسی فرق تسد را سیاست کشورهای بیگانه معرفی می کردند. اما امروز من می گویم که این سیاست بیشتر سیاست حکومتهای داخلی است تا خارجی.

۱۳۸۸ مهر ۱۳, دوشنبه

دکلمه

رضا و دکلمه های زیبا و باقی قضایا: اینجا

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

ادای دین به سوفستاییان

سوفستاییان یونان باستان آنطور که کتاب فلسفه آموزش پرورش ایران به تصویر می کشد یک گروهک کوچک و شارلاتان در طول تاریخ نبوده اند. نخست این که معنای سوفیست دانشمند و استاد است نه سفسته‌گر. دیگر اینکه سوفستاییان به لحاظ معرفت شناختی بسیار تفکر پیشرفته و پیشرویی داشته اند. البته من از آن سوی بام نمی افتم و چنین نیست که تلاش سقراط و افلاطون و ارستو را که در واکنش به سوفستاییان بوده بخواهم خوار و بی ارج کنم. خیر! این تلاقی دو فکر متفاوت و متناقص در تاریخ، موتور حرکت گستره ای در طول تاریخ بوده است و باید هم از سوفیست ها و هم از فیلسوفان بخاطر خلق این صحنه تشکر کرد. مبانی تفکر غرب در جدال بین جبهه سقراط و سوفیستها شکل گرفت.

۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

فراسوی نیک و بد

به نظر من رفتن به فراسوی نیک و بد در نظر نیچه گذار از ساحت اخلاقی به ساحت زیباشناسی است. یعنی اموری را که از منظر اخلاقی قضاوت می شوند را از منظری زیبایی شناسی در نظر بگیریم. مثلا اگر یک جنگجوی چیره دست به زیبایی تمام شمشیر از نیام بر کشد و با تمام ریزه کاری گردن یکی را قطع کند این عمل از منظر اخلاقی قطعا محکوم است اما شاید از منظر زیبایی شناسی بسیار زیبا باشد و بشود از آن تابلوهای متعددی کشید و عکسهای متعددی انداخت.
من خود شخصا ترجیح میدهم به یک پدیده اخلاقی ابتدائا نگاهی اخلاقی داشته باشم و شاید در وهله بعد زیبایی شناختی. میتوان بدون تغییر منظر در اخلاق انقلابی راه انداخت. نقد اخلاق از سوی نیچه بسیار گرانبها و ارزشمند است اما امکانی که پس از ویران کردن اخلاق پیشین پیش رو میگذارد کمی قابل تامل است.

ثنویت

دوآلیسم دکارتی به نظر من یک تمایز بسیار بزرگ و ارجمند است که شک و تردیدی در ان نیست و زیربنای جهانبینی علمی و تکاپوی سوژه مشاهده گر در شناخت عالم است. حال اینکه دوآلیسم دکارت را عامل بحران و انحطاط در جامعه اروپایی می دانند و از شر فلاسفه مدرن به شعرا پناه میبرند قصه ایست غیرقابل فهم برای من.

۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

افغانستان

قصه دردناک فیلترینگ اما اینبار در افغانستان و باقی قضایا: اینجا

این يک کار نمادین است و فيلتر شدن آدرس های بالا نشان دهنده تلاش فراوان دولت افغانستان برای سرکوب و سانسور رسانه آزاد کابل پرس است.