۱۳۸۸ فروردین ۱۱, سه‌شنبه

نامجو2

یک ایرانی وقتی صنمای نامجو را در رادیو زمانه دیده و شنیده اینگونه اظهار نظر کرده:

آیا این یک سناریوی جدید جهت حذف موسیقی اصیل ایرانی درجهان نیست؟!!!!!!!!


سناریو، حذف، اصیل. این واژه‌‌های نشانه‌ی بیماری هستند. یک بیماری عمیق فرهنگی و فکری که عوانلش قرنها است در فرهنگ ما رسوب کرده و حالاحالا ها قرار نیست دست از سرمان بردارد.

۱۳۸۸ فروردین ۱۰, دوشنبه

۱۳۸۸ فروردین ۹, یکشنبه

To Kill a Mockingbird

صحنه‌ای از فیلم To Kill a Mockingbird وقتی که آتیکاس بعد از دفاع جانانه اش از آن سیاه پوست و البته گناهکار شناخته شدن آن سیاه پوست توسط هیئت منصفه دارد دادگاه را ترک می کند:

Atticus Finch وکیلی است که با اینکه میداند دفاع از یک سیاه‌پوست که اتهامش تجاوز به یک زن سفید پوست است به شدت مغایر افکار عمومی است و ممکن است برای او وخوانده اش (دخترو پسر کوچکش) مشکل ایجاد کند، اما چون مطمئن است که آن سیاه پوست بی گناه است وکالت او را به عهده می گیرد و خطرات را به جان خود و بچه هایش می خرد و البته هیئت منصفه‌ی سیفیدپوستان تحت تاثیر جو ، آن سیاه پوست را گناهکار معرفی می کند. شوهر زنی که مدعی ایست آن سیاه پوست به او تجاوز کرده مدام در صدد ضربه زدن به وکیل و فرزندان اش است و حتی قصد جان فرزندان را هم می کند که آنها با کمک یک نفر نجات پیدا می کنند.
آتیکاس با اطمینان کامل وکالت آن سیاه پوست را به عهده می گیرد و تا آخر این اطمینان در چهره اش آشکار است اما او بیینده ای چون من را از اول تا آخر فیلم با این سوال سخت مواجه می کند که آیا آتیکاس کار درستی می کند؟ سوالی که هیچ پاسخی برایش نمی یابی!
+ عکس از آتیکاس و موکل سیاهش

۱۳۸۸ فروردین ۸, شنبه

رسوايي اخلاقی

"رسوايي اخلاقي رونالدو جنجال به پا كرد"
آنچه خواندید تیتر خبری است که در انواع و اقسام ساینهای معتبر! ایرانی با یک متن تکراری این اواخر دست به دست شده است و دلیلی است تیپیکال بر بیماری فکری و اخلاقی ما ایرانیان.
بد نیست محتوای این خبر را مطالعه کنید تا ببینید منظور از رسوایی چیست!

اندر افاضات شیخ ما

شیخنا مصطفی ملکیان یک قطعه‌ی مشهوری دارد که توسط مریدانش این سو و آنسو کپی شده است:

«... من نه دل نگران سنّتم، نه دل نگران تجدّد، نه دل نگران تمدّن، نه دل نگران فرهنگ و نه دل نگران هيچ امر انتزاعي ازاين قبيل. من دل نگران انسان هاي گوشت و خون داري‌هستم که مي آيند، رنج مي برند و مي روند. سعي کنيم که اولاَ : انسان ها هرچه بيشتر با حقيقت مواجهه يابند، به حقايق هرچه بيشتري دست يابند؛ ثانياَ هرچه کمتر درد بکشند و رنج ببرند ثالثاَ هرچه بيشتر به نيکي و نيکوکاري بگرايند و براي تحقّق اين سه هدف از هرچه سودمند مي تواند بود بهره مند گردند، ز دين گرفته تا علم، فلسفه، هنر، ادبيات و همه دستاوردهاي بشري ديگر. » مصطفي ملكيان

پاورقی: شیخ ما چیزهایی مثل سنت و تجدد و مهمتر از آن "فرهنگ" و "تمدن" را انتزاعی می داند و برایشان اهمیتی قائل نیست. اما چیزهایی مثل "حقیقت" و "نیکی" را انتزاعی نمی داند.
پاورقی2: که اینطور!

۱۳۸۸ فروردین ۶, پنجشنبه

اشو زرتشت

ناسیونالیستهای روشنفکر!!! ایرانی که صبح تا شب از اصل آریایی خود سخن می گفتند دیگر خود را لو داده اند که اصل آریایی شان چیزی جز زرتشتی‌گری نیست. و از آنجایی که زرتشت هم چیزی جز یک مشت هذیان و خرافه نگفته است گشته اند و در آن اندیشه‌ی انتزاعی پیدا کرده اند!
ناسیونالیستهای غیر روشنفکر هم که مسلمان باقی مانده اند و زیر بار تناقض و تعارض در حال له شدن هستند.
پی نوشت: پس بیایید برویم اینجــــــ(روزنامک)ــــــا زادروز اشو زرتشت اسپنتمان!!! اولین پایه گذار اندیشه‌ی انتزاعی!!! را جشن بگیریم و شادباش بگوییم و به خودمان ببالیم که 99 درصدمان زرتشتی نیستیم و در رساله‌های عملیه مان زرتشتیها کافر و در نتیجه نجس هستند!!!


اخراجی‌ها2

استقبال مردم آنقدر بود که در سینما اریکه ایرانیان و استقلال سانس‌ اضافی برای نمایش گذاشتند و حتی فیلم ساعت سه بامداد روی پرده رفت. در شهرستان‌ها هم استقبال از فیلم به همین میزان است. (اینجا)

۱۳۸۸ فروردین ۵, چهارشنبه

نقش

یکی از دوستان یک نقش در یک فیلم سینمایی بهم پیشنهاد کرده است از این قرار که پشت یک دیوار بایستم و سپس از آنطرف دیوار یکی یک سنگی را به طرف من که پشت دیوارم پرتاب کند و من بگویم آخ. ضمنا می گفت قرار است فیلم دوبله هم بشود. به نظر شما نقش را قبول کنم؟

۱۳۸۸ فروردین ۴, سه‌شنبه

مستراح

بعد از قریب به سی سال گذر عمر و چشیدن تلخی و شیرینی زندگی و تحمل فرازها و نشیبهای بی شمار، این تجربه دیگر برای من ملکه شده است که هیچ جا برای ری..ن، مستراح خونه‌ی خود آدم نمی شود.

یقین

اگر دیدید کسی دارد از حقیقت سخن می گوید کمی به او شک کنید که ممکن است دروغ بگوید. اما اگر دیدید کسی دارد از حقیقت قطعی و یقینی صحبت می کند، بطور قطع و یقین بدانید که دروغ می گوید.

خاله

در اینجـــا آمده که نویسنده‌ی کتاب فرهنگ لغات زبان مخفی که به قول خودش 5 سال برای آن وقت گذاشته در مورد معنی اصطلاح "خاله" نوشته:
خاله = زنان با آرایش غلیظ و سن بیش از سی سال
پاورقی: ظاهرا این آقا پنج سال وقت خودش رو با بچه فوفول های بالاشهری هدر داده چون معنی "خاله" که یک اصطلاح ساده و پیش پا افتاده بین حرفه‌ای هاست رو اشتباه نوشته! مشت نمونه خروار است. گلم ازین به بعد خواستی ازین کتابها بنویسی لازم نیست بری جنوب شهر حد اقل یه سری به مرکز شهر بزن.

۱۳۸۷ اسفند ۳۰, جمعه

پیغام

چون درختی در صميم سرد و بی ابر زمستانی
هر چه برگم بود و بارم بود،
هر چه از فرّ بلوغ گرم تابستان و ميراث بهارم بود،
هر چه ياد و يادگارم بود،
ريخته ست.

چون درختی در زمستانم،
بی که پندارد بهاری بود و خواهد بود.
ديگر اکنون هيچ مرغ پير يا کوری
در چنين عريانی انبوهم آيا لانه خواهد بست؟
ديگر آيا زخمه های هيچ پيرايش
به اميد روز های سبز آينده
خواهدم اين سوی و آن سو خست؟

چون درختی اندر اقصای زمستانم.
ريخته ديری ست،
هر چه بودم ياد و بودم برگ،
ياد با نرمک نسيمی چون نماز شعله ی بيمار لرزيدن،
برگ چونان صخره ی کرّی نلرزيدن،
ياد رنج از دستهای منتظر بردن،
برگ از اشک و نگاه و ناله آزردن.

ای بهار همچنان تا جاودان در راه!
همچنان تا جاودان بر شهر ها و روستا های دگر بگذر،
هرگز و هرگز،
بر بيابان غريب من
منگر و منگر!
سايه ی نمناک و سبزت هر چه از من دورتر ,خوشتر.
بيم دارم کز نسيم ساحر ابريشمين تو
تکمه ی سبزی برويد باز، بر پيراهن خشک و کبود من.
همچنان بگذارتا درود دردناک اندُهان ماند سرود من.
مهدی اخوان ثالث

آمار

طي پارسال يك ميليون و ‪ ۲۳‬هزار و ‪ ۲۶۹‬نفر مشتاق از راه دور با برقراري تماس تلفني با حرم مطهر رضوي به حضرت ثامن الحجج سلام كردند. (اینجا)(تصویری)

۱۳۸۷ اسفند ۲۹, پنجشنبه

سقوط

سقوط قریب الوقوع و زود هنگام ماهواره "امید!" چه زود امید ایرانیان را به یاس تبدیل کرد. (اینجا)
پاورقی: من که از همان اول امیدی به این بازی‌های نمایشی قدرت‌مداران نداشته ام و به یاد ندارم تا کنون گول نمایشی را خورده باشم. برعکس این سقوط بسیار برای من شیرین است. زیرا وقتی خبر این سقوط را چند روز پیش به کسی دادم باور نکرد و سر مبلغ قابل توجهی با من شرط بست و وقتی امروز این خبر را در تیلیویزیون شنید دودستی بر سرکش کوبید. تا باشد ازین سقوطها!

اجزاء نمایش

امروز دوستم، محمود رفيع تعريف می‌کرد که: صادق‌پور در لاله زار قديم وقتی می‌رفت روی سن به تماشاچی فحش می‌داد. يکبار که نقش رستم را بازی می‌کرد يک سنگ بزرگ برداشت که بکوبد توی کله‌ی اکوان ديو، يکی از تماشاچی‌ها هو کرد و گفت: «اون تخنه سه لاييه! سنگ نيست.»رستم آمد جلو سن رو به تماشاچی‌ گفت: «مادرقهوه، پنج زار دادی اومدی تئاتر توقع داری با سنگ تخممو برات قُر کنم؟»که البته اين هم جزو نمايش بود که مردم را بخنداند.(عباس معروفی)

۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

مقایسه

42,400,000 شعر
4,420,000 فلسفه
68,500,000 poem
234,000,000 philosophy
آنچه آمد نتیجه جستجو واژه‌های بالا در گوگل بود.

۱۳۸۷ اسفند ۲۳, جمعه

قوانین ملاعمر2

ماده- شخصی که خلاف شریعت موهای سرخود را به شکل بیتلی (انگلیسی یا آمریکایی) آرایش دهد، وی دستگیر شود و موهایش را توسط سلمانی بتراشد.
از کتاب قوانین ملاعمر (صفحه 12)

قوانین ملاعمر1

ماده- طبیبان (داکتران) زنانه مکلف اند که در لباس کهنه از منزل به شفاخانه بیایند...
از کتاب قوانین ملاعمر (ص53)

۱۳۸۷ اسفند ۲۲, پنجشنبه

حضرت حافظ

"حافظ" هم یک انسانی بوده است مانند ما. غذا می خورده و مستراح می رفته و آروغ می زده و ... . شیطونی هم زیاده می کرده؛ اون وصفهایی که از شراب و شاهد و شمع و شب و لب لعل و ... دارد بی گمان پشتوانه‌ی تجربی داشته. از آسمان که بهش نازل نمی شده. اشعار شاهدبازی و بچه بازیش هم که به یادگار مانده و کسی هم در انتساب آنها به حضرت حافظ تردیدی ندارد. رند (گناهکار) هم که بوده و اصلا نظریه پرداز رندی است. تنها فرقی که با بقیه داشته این بوده که استاد سخن بوده و به حق هم در کار خودش استاد و بی نظیر بوده.
حال با این اوصاف برای من سوال است که چگونه چنین انسانی در نزد قوم ایرانی "لسان الغیب" شمرده شده و وصل به خدا و عالم ملکوت؟ چگونه است که پس از قرنها که از مرگش می گذرد مردم ایران دیوانش را دریچه ای بسوی عالم و غیب و ملکوت میدانند و از طریق تفال به آن از عالم بالا پیام دریافت می کنند؟
آیا استاد سخن بودن برای این همه کافی است؟

۱۳۸۷ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

باز من ماندم و اضطراب وجود
من و حسرت نکرده‌هایم
من و تقسیم بهت و سکوتم با لحظه‌ها
من و استشمام تعفن هرآنچه هست
من و نفرت از خودم، از همه
من و خلوت پیر و کهنسالم
من و حس لزج سربار هستی بودن
من و این اندیشه که اگر نباشم
باز من ماندم و فکر نبودن، فکر انتها

۱۳۸۷ اسفند ۱۹, دوشنبه

از ایران باستان چه آثار علمی مکتوبی بجای مانده؟

تاریخ انتشار مقاله 06/03/2009 به روز شده 06/03/200918:08 TU
دکتر همایون کاتوزیان، استاد تاریخ و ادبیات ایران در دانشگاه آکسفورد انگلستان: این ادعا که حکومتهای باستانی ما آثار مکتوب زیادی در زمینه های مختلف علمی و فلسفی و ادبی و غیره از خود بر جای گذاشتند، اما اعراب این آثار را تمامأ سوزانده اند، افسانه ای بیش نیست ....
گفتگو : فرزاد جوادی

عشق

برای عاشق شدن باید یا پولدار باشی یا احمق.

۱۳۸۷ اسفند ۱۸, یکشنبه

دختران بخوانند

از آیت الله بهجت جهت گشایش بخت دختران جوان دستوری خواستند. در جواب فرمودند:
آیه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقینَ إِمامًا»(سوره فرقان آیه 74) رو زیادبخوانند.
بار دیگر هم از ایشان سوال کردند دستور دیگری فرمود:
فرمود: نماز جعفر طیار بخواند و پس از آن دعایی که در کتاب زادالعماد مجلسی آمده که در این هنگام خوانده شود بخواند و بعد به سجده برود و تلاش کند که حتما گریه کند(هرچند کم) و همین که چشمش را اشک گرفت حاجت خود را از خدا بخواهد. این کار را تا زمانی که حاجتش روا شود انجام دهد و اگر نشد، بداند یا کم خوانده یا با اعتقاد کامل نخوانده است
اینجا


این هم از استاد فلسفه‌ی ولایت ما ضیاء موحد (+). او هم فلسفه را رها کرده و این اواخر شاعر، نسخه شناس وحافظ‌ شناس شده است! دفتر شعر هم دارد. بزودی یک کشف الاسرار هم او می نویسد:
نيمه تاريک ماه؛ آيا حافظ وجود داشته است؟

جواب چیستان 5

لینک: اینجا

۱۳۸۷ اسفند ۱۶, جمعه

کشف الاسرار

آقا در عجب فرهنگ پر"اسرار" و پر"کشف الاسرار"‌ی زندگی می کنیم. بروید تحقیق کنید ببینید چند کتاب به این نام از گذشته تا کنون در فرهنگ ما وجود دارد.
برای اینکه به مرحله‌ی "کشف السر" رسید، لاجرم باید "سری" پیشتر وجود داشته باشد. به قول دوستدار عجب فرهنگ پر رموز و اسراری است.

۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

پرورش گاومیش

نام ارگان : وزارت جهاد کشاورزی ( موسسه آموزش عالی علمی - کاربردی جهاد کشاورزی)
نام مراکز آموزشی / مؤسسه / دانشکده : مرکز آموزش الی امام خمینی (ره) تهران
رشته های تحصیلی: پرورش گاو و گاومیش - پرورش اسب - شیر و فراورده های لبنی ... (اینجا)
برای پرورش گاو و گاومیش رشته ساختند و کار را به دست کاردان سپردند. اما هنوز هم پس انداختن و پرورش بچه هیچ آموزش و تصدیقی نیاز ندارد. چقدر بدبختند بچه ها که باید توی این دنیای کثیف پا بگذارند.

۱۳۸۷ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

ترانه جوانبخت:‌ من بیش از هزار صفحه شعر دارم. (نوشته اصلی)