۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

استقبال

وقتی همه خوابیم2

به گفته خود بيضايي: «وقتي همه خوابيم درباره‌بخشي از فرهنگ ماست. چرا كه سينما بازتاب‌دهنده‌بخشي از فرهنگ ماست و در اين فيلم درباره‌فرهنگ سخن مي‌گويم، نه درباره‌اينكه چرا در اين مدت فيلم نساخته‌ام».
بيضايي تأکيد مي‌کند: «اين فيلم حرف دل من نيست. نمي‌توان تصور كرد فيلمسازي تنها براي دق‌دلي‌اش فيلم بسازد. در تمام اين فيلم تلاش كردم قضاوتي درباره‌كاراكتر‌ها صورت نگيرد. فيلم من درباره‌خوبي و بدي نيست، بلكه درباره خالي‌كردن زيرپاي افراد است. چرا كه اين موضوع جزيي از فرهنگ ما شده؛ بنابراين فيلم من درباره‌مجموعه شرايط غلطي است كه در آن هيچ‌كسي سرجاي خودش نيست». +

۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

کراوات

الوکلاء علی قسمَین: قسم ٌ مع الکراوات* و قسمٌ مع الصلوات.

*می گویند فرهنگستان برای "کراوات" واژه "درازآویز زینتی" را پیشنهاد کرده. در گذشته "افسار تمدن" اش نیز می خوانده اند!

۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه

رنج


آنچه که بچه ها را تبدیل به آدم بزرگ می کند، رنج است، نه گذر عمر. سن آدمها را باید بر اساس رنجی که کشیده اند محاسبه کرد نه تعداد سالهای عمرشان.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه

وقتی همه خوابیم 1

این اواخر رسم شده همون موضوعی که یک فیلم سینمایی در انتقاد به اون ساخته میشه، همون بلا سر فیلم میاد. مثلا فیلم سنتوری که نتایج مجوز ندادن به آثار هنرمندان رو مورد بررسی و انتقاد قرار داده بود، خودش مجوز اکران نگرفت. و فیلم وقتی همه خوابیم هم که در انتقاد به بعضی فیلم های دوزاری ایرانی و برخورد تجاری و گیشه‌ای با مقوله سینما ساخته شده، خودش به دلیل سلیقه دوزاری پسند بیننده غیر حرفه‌ای ایرانی مورد استقبال قرار نگرفته.
امروز توی سالن سینما فقط دوازده نفر حضور داشتند. در عوض سالن پایینی که اخراجی‌ها 2 رو نمایش میداد سرشار از جمعیت مشتاق بود که لحظه شماری می کردند وارد شوند. قبلا نقل کرده بودم : "استقبال مردم از اخراجیها آنقدر بود که در سینما اریکه ایرانیان و استقلال سانس‌ اضافی برای نمایش گذاشتند و حتی فیلم ساعت سه بامداد روی پرده رفت. در شهرستان‌ها هم استقبال از فیلم به همین میزان است. "
به نظر من وقتی همه خوابیم بسیار هنرمندانه ساخته شده و هم ساختار و هم محتوایش از استحکام بالایی برخوردار بود، و استقبال کم بیننده غیرحرفه‌ای دوزاری پسند ایرانی در برابر اخراجیها نه تنها نقطه ضعف این فیلم، بلکه بعکس نقطه قوت و قدرت این فیلم است.
و +

۱۳۸۸ اردیبهشت ۴, جمعه

آرش

قرار گرفتن نام آرش خواننده‌ی ایرانی در رتبه بیست و چهارم ِ BeeMP3 TOP DOWNLOADS برای Pure Love اش از حوادت بسیار تامل برانگیز است. همواره این پسر را ستوده ام. به امید روزی که نام یک زن ایرانی (چون سپیده) را نیز در اینجا ببینیم.

درویش

من نمی دانم این دراویش ما پس کی قرار است دست از گدایی بردارند؟

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

دهه‌ 80، دهه‌ ظهور

...همزمان با شروع کار دولت نهم کتابي با عنوان «دهه 80، دهه ظهور» نوشته دکتر سيدحسين سجادي توسط انتشارات هاتف منتشر شد. در اين کتاب با تمسک به برخي روايات پيشگويي شده است که امام زمان تا پايان دهه 80 ظهور مي کند.
در اين کتاب با استناد به برخي روايات و تعبير برخي واژه هاي آن گفته شده است قبل از ظهور امام زمان (عج) دو سفياني ظهور مي کنند که جنگي در منطقه خاورميانه به راه مي اندازند. سفياني اول شخصي قدرتمند است که در عراق ظهور مي کند. وي آدمي سفاک و خونريز است که نويسنده کتاب آن را با صدام حسين مطابقت داده است. سپس اين سفياني از لشگريان فردي به نام شعيب بن صالح شکست مي خورد. سفياني دوم که از فرماندهان يا مشاوران و معاون سفياني اول است (ص 33) از منطقه سوريه برمي خيزد. وي با حمله به عراق و ضميمه کردن آن به سوريه و حمله به لبنان براي سرکوب مقاومت لبنان و حزب الله و سپس ايران در پي آن است که طرح خاورميانه بزرگ را که از سوي بوش و محافظه کاران امريکا مطرح شده است، عملي کند. (صص83 و 84)
«در اين زمان امريکا که با قدرت تبليغاتي ماهواره يي تلويزيوني به همراه قدرت اقتصادي و نظامي فوق العاده آن که در حديث به عنوان دجال ياد شده به خصوص امريکاي امروز و غرب به رهبري بوش پسر و نئومحافظه کاران جنگ طلب اولاً براي خنثي کردن پيروزي هاي انتفاضه و نابودي آن يک کودتا يا قيام مسلحانه را در سوريه برنامه ريزي و پياده مي کند.... طبق حديث با يک کودتا يا شورشي داخلي در سوريه يکي از سران و فرماندهان نظامي بعثي شبيه صدام را روي کار مي آورند...» دنباله ...

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

تمکین اجباری

تصویب قانون احوال شخصيه شيعيان افغانستان این سوال را به ذهن متبادر می کند که:
اکنون که تمکین زوجه اجباری شده است، آیا می توان برای تمکین اجراییه صادر کرد؟

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

topic sentence

معلم زبانم می گفت در امتحان تافل چون متنها حرفه ای و علمی نوشته می شوند، شما می توانید topic sentence هر پاراگراف را که همان جمله ابتدایی آن است بخوانید و به مضمون آن پاراگراف بدون خواندن تمامش پی ببرید. زیرا در نوشتار فنی و حرفه ای هر پاراگراف تنها در مورد یک موضوع مشخص حرف می زند و آن موضوع مشخص هم در جمله اول معرفی میشود.
من هم بهش گفتم این در مورد نوشته های کفار شاید صحیح باشد اما در مورد نوشته های فارسی موضوعیتی ندارد. چون اگر شما جمله اول پاراگراف که هیچی، کل هزار صفحهء مثلا یک کتاب عرفانی را تا آخرش بخوانید در آخر نمی فهمید که دارد در مورد چه چیز حرف می زند.

منزل

"منزل" نامیدن "زن" نیز، از آن ظرایف منحصر به فرد قوم آریاییمان است گویا.

۱۳۸۸ فروردین ۳۱, دوشنبه

قانون احوال شخصيه شيعيان افغانستان

عضو مجلس نمايندگان افغانستان ادامه داد که گفته مي شود اين قانون خروج زن از خانه را بدون اجازه شوهر ممنوع کرده است در حاليکه چنين چيزي در قانون وجود ندارد.
وي يادآور شد که در بند چهارم ماده 133 گفته شد اگر منع زوج از بيرون رفتن زوجه موجب عسر و حرج و مشقت زن شود، او مي‌تواند بدون اجازه شوهر بيرون رود.
وي اضافه کرد:نمايندگان مجلس به اين هم اکتفا نکرده، براي صراحت بيشتر يک بند را به ماده 133 اضافه کردند که خروج زوجه از منزل براي مقاصد مشروع در حد متعارف مجاز است و زوج و زوجه مي‌توانند يک ديگر را از اعمال منافي شرع و قانون منع کنند.
عالمي بلخي ادامه داد که موضوع ديگري که در رسانه هاي غربي مطرح شد اين بود که در ماده 132 قانون گفته شد هر زمان مرد از زن تقاضاي همخوابي کند، زن ملزم به قبول آن است و اين را تعبير به تجاوز جنسي کردند که اين ادعا بسيار غيرمنصفانه است .
به گفته صاحب امتياز روزنامه راه نجات در بند 3 ماده 177 قانون آمده است اگر زن عذر شرعي يا عقلي داشته باشد، مکلف بر برآورده ساختن تقاضاي جنسي مرد نمي‌باشد.(منبع)

سنت

در جامعه سنتی ایرانی، عروس کنیز مادر شوهر و داماد غلام پدرزن بوده است.

۱۳۸۸ فروردین ۲۸, جمعه

نامه گیوگ خان نوه‌ی چنگیز به پاپ

نامه گیوگ خان نوه‌ی چنگیز خان به پاپ را بخوانید و ببینید چند بار در آن از "خدا" سخن گفته است:

عنوان نامه: به نیروی آسمان ابدی و کل مردم بزرگ (طوایف مغول)فرمان خان:

متن نامه: این فرمانیست که به پاپ بزرگ فرستاده شد. برای این که بداند و بفهمد به دو زبان نوشته شد.

پیغام ایلی (بیعت) و بندگی شما به توسط نمایندگانـتان در مجلس شاهان شنیده شد.هنگامی که این پیغام ما رسید خود تو پاپ بزرگ شخصن به اتفاق همه ی شاهان (اروپایی) به خدمت ما بیایید. آن گاه تمام فرامین (یاسا) را به شما توجیه می کنیم. دیگر گفته اید که تعمید برای من آینده ی نیکی خواهد آورد. این مطلب را فهمیدیم. تقاضایی (دعایی) فرستادی – این تقاضا (دعای) تو را نفهمیدیم.

سخن دیگری فرستادی که "ولایت های مجارستان و کشورهای مسیحی را گرفتید – تعجب می کنم که گناه ایشان چیست – به ما بگویید". این سخن تو را هم نفهمیدیم. جنگیز خان و قاآن هر دو فرمان خدا را برای اطلاع آن ها فرستادند. ولی آن ها به فرمان خدا اعتماد نکردند (وقعی ننهادند)، همچون سخن تو ایشان نیز متکبر بوده اند، گردن کشی کرده اند- رسولان و نمایندگان ما را کشتند. مردمان آن ولایت ها را خدای ابدی کشت و نیست گردانید. و گرنه جز از فرمان خدا کسی چه گونه تواند با قوت خویش بکشد و بگیرد؟ تو که همچنان می گویی "من مسیحی هستم، خدا را می پرستم و زاری می کنم" مگر تو چه دانی که خدای که را می آمرزد و در حق که مرحمت می فرماید؟ تو چه گونه دانی که این گونه سخن می گویی؟ ما می دانیم که خدا به قوت خود اختیار تمام ولایت ها را از مشرق تا مغرب به ما مسلم کرده است. جز از فرمان خدا چه گونه کسی می تواند این کار را بکند. اکنون شما به راستی بگویید که آیل شویم (بیعت کنیم) و به شما خدمت کنیم، تو شخصن به اتفاق همه ی شاهان با هم به خدمت و بندگی ما بیایید – ایلی (بیعت) شما آن وقت معـلوم خواهد شد. و اگر فرمان خدا را قبول نکنید و فرمان ما را انجام ندهید ما شما را یاغی خواهیم دانست و با شما همان گونه رفتار خواهیم کرد. اگر دستور ما را انجام ندهید ما آن را خواهیم فهمید و خدا هم خواهد دانست. آخر جمادی الاخر سال ششصد و چهل و چهار - مطابق با یازده نوامبر ۱۲۴٦ میلادی- (+)

۱۳۸۸ فروردین ۲۶, چهارشنبه

تئاتر

«تعزیه» خودش 15 دقیقه و 1 ساعت و 15 دقیقه دیگرش گدایی است! این هم از هنر تئاتر ایرانی که لاجرم بدلیل دیرینه‌اش مجبوریم به آن ببالیم.

۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه

طنز تلخ

توی اجیل فروشی شلوغ بود که یه زن و مرد با دوتا بچه اومدن داخل و منتظر بودن خرید کنن. زن یه لحظه از مغازه رفت بیرون و دوباره دوید داخل جیغ کشید مَمَد اقا بدو که موتوره بُردَن...! مَرده دوید بیرون و داد زد اّخ که بَدبَخت رَفتُم ...! اّخ که بیچاره رَفتُم...! مشتری های اجیل فروشی و مردم در اثر داد و بیداد صاحب موتور جمع شدن و یه نفر گفت موتورت پشتِ ای وانته بابا داد بیداد نکن...! ظاهرا یه ماشین میخواسته از پارک در بیاد و موتور مزاحم بوده میاد موتور رو از رو جک پایین میاره میبره پشتِ یه وانت و وقتی از پارک درمیاد دیگه موتور رو سرجاش نمیذاره...! مرد دوید رفت موتور رو اوُرد جلوی اجیل فروشی و بجای اینکه خوشحال باشه به زنش گفت: نِنِه سَگ مَگه نِگفتُم پَهلو موتور واستا ...ها؟ امَدی تو گهِ کی ره بُخُوری ...! زن گفت: بُخُدا مُو حواسُم بود یَکدِفه دیدُم موتور نیست..! مرد گفت: گوته خُوردی حواسِت بود ... بزنُم تو سَرت صِدای سَگ بُکُنی؟ دست مرد که بالا رفت زن یه لحظه ترسید و چشماش رو بست...! بچه ها چادر مادرشون رو گرفته بودن و به دست باباشون خیره شدن...! مرد دستش رو پایین اورد و سوار موتور شد...موتور رو که روشن کرد به زن گفت: یالله توله هاتِه سِوار کُن برم...! زن اروم گفت: تُخمه نِمِخِری مَمَد اقا؟ مرد گفت : مَرگ مِخِرُم بَرات ...مَرگ...! سوار موتور که شدن بغض یکی از بچه ها ترکید که مُو تُخمِه ماخام بابا... و مرد گاز داد رفت...! (منبع)

باید به صاحب این قلم - که در سرزمین خودش فیلتر شده - آفرین گفت.

۱۳۸۸ فروردین ۲۳, یکشنبه

عرفان

در تعریف توهم گفته اند:
"توهم حالتی از تغییر هشیاری است که در آن فرد موضوعاتی را احساس و ادراک می‌کند که واقعیت خارجی ندارند ولی فرد مبتلا به توهم آنها را واقعی می‌پندارد و بر واقعی بودن آنها اصرار دارد." (+)
پینوشت: مانند عرفان.

۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

غزل

"تا کجا بردی مرا دیشب
با تو دیشب تا کجا رفتم"
به یاد می آوری آن شب را
که با نگاههای گره خورده
از مرزهای فاصله گذشتیم، از مرزهای این‌همانی
از مرزهای ایمان، مرزهای بهشت
از مرزهای پوشش، مرزهای شرم
از مرزهای ترس، مرزهای غایت
از مرزهای حتی مستی

به یاد می آوری آن شب را
که نگاه در نگاه هم
آنقدر رفتیم که خدایمان هم به گرد پاهایمان نرسید
و به سرزمینی رسیدیم که خدایی نداشت
- حتی به یاد دارم فکر هم جا ماند -
جایی که فاصله دیگر معنی نمی داد
جایی که سخن نبود، نگاه بود
جایی که استدلال نبود، گناه بود
جایی که کوژیتوی دکارت هم رنگ باخت؛
هر چند من می اندیشیدم اما
من نبودم، تو بودی

به یاد می آوری آن شب را
که دست در دست هم
با قهقهه مان
عظمت دنیا را به تمسخر نشستیم
و نگاه آدمها را
و کتاب کهنه را
و آرامش چندهزار ساله‌ی دیر و کلیسا را
و شاید خدای ناشناخته‌ی آن سرزمین را
-که پشت درختی مخفی شده بود و ما را می نگریست
و از توحید ما به توحید خود شک می کرد-
وحتی آبرویمان در شهر را

به یاد می آوری آن شب را

-- کشواد

۱۳۸۸ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

خرج

توی بعضی کلانتری ها اگر خرج تریاک طرف رو ندی، جواب سلامت هم نمی ده. به قول دکتر، گزارش می نویسند اما گزارش «مشروط»!

۱۳۸۸ فروردین ۱۷, دوشنبه

۱۳۸۸ فروردین ۱۵, شنبه

شاهدبازی

شيخ سعدی که همگان او را "آموزگار اخلاق" می‌شناسند، در باب پنجم گلستان خود آشکارا می‌نويسد:"در عنفوان جوانی، چنان که افتد و دانی، با شاهدی سر و سرّ داشتم".امير عنصر المعالی نيز در باب پانزدهم تعليم‌نامه (يا قابوس‌نامه) خود، فرزندش گيلان‌شاه را اندرز می‌دهد که "از غلامان و زنان، ميلِ خويش به يک جنس مدار تا از هر دو گونه بهره‌ور باشی" و "تابستان ميل به غلامان و زمستان ميل به زنان کن".هم‌چنين، جلال الدين رومی که در مرتبت عرفانی وی کسی ترديد روا نمی‌دارد، در مثنوی معنوی‌اش هيچ پروا از توصيف بی‌پرده‌ آميزش جنسی يا کاربرد کلمات مربوط به بدن نمی‌ورزد.اما آيا امروز هيچ آموزگار اخلاق، پدر يا عارفی الهی را می‌توان تصور کرد که به شيوه‌ سعدی، امير عنصرالمعالی يا جلال الدين رومی در نوشتار و گفتار خود به روابط هم‌جنس‌گرايانه اعتراف کند يا چنين رابطه‌ای را توصيه نمايد يا واژه‌های جنسی را بی شرم و آزرم به کار گيرد؟روشن است که سعدی و عنصرالمعالی و رومی، مانند معلمان و پدران و عارفان امروزی، هر سه از اصول شريعت و اخلاق به خوبی آگاه بودند.(+)


مردانه: آقا این واژه‌ی "شاهد" عجب پیشینه‌ای در فرهنگ ایرانی پشت سر دارد!

نامجو3

در این مصاحبه‌ی اخیر وقتی از نامجو می پرسند موسیقی شما سنتی است یا نو واقعا نمی تواند جوابی بدهد! یعنی خودش هم دقیقا نمی داند نو می خواند یا سنتی! این نشان دهنده‌ی این است که نامجو در حال گذار است و هنوز خود را پیدا نکرده است.