۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

خدایا به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خود را؟
چرا بر خویشتن هموار باید کرد رنج آبیاری کردن باغی کزان گل کاغذین روید؟

۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

مرد را برای جنگ باید پرورد و زن را برای دوباره نیرو گرفتن جنگ‌آوران. دیگر کارها ابلهی است.
نیچه - چنین گفت زرتشت - صفحه 78
مرد و زن را چنین می خواهم: یکی را ساخته بهر جنگ، دیگری را ساخته بهر زایمان؛ و هر دو را ساخته برای رقص با سر و پا.
گم باد آن روز که در آن رقصی برپا نبوده است، و دروغ باد ما را هر حقیقتی که با آن خنده ای نکرده ایم!
-- نیچه، زرتشت، 228

۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

تقدیم به ژنرال حسنی مبارک که این روزها خیلی تنها است


در روزگار صلح، مرد جنگی به جان خود می افتد.
نیچه

رجوع به وضعیت جنینی از نوع قومی

... یادم آمد ، هان
داشتم می گفتم آنشب نیز
سورت سرمای دی بیدادها می کرد .
و چه سرمایی! چه سرمایی!
بادبرف و سوز وحشتناک،
لیک ، خوشبختنانه آخر، سرپناهی یافتم جایی:
گرچه بیرون تیره بود و سرد، همچون ترس،
قهوه خانه گرم و روشن بود، همچون شرم.
گرم،
از نفس ها، دودها، دم ها،
از سماور، از چراغ، از کپه آتش.
از دم انبوه آدم ها،
و فزونتر ز آن دگر ها، مثل ِنقطه‌یْ مرکز ِجنجال،
از دم نقّال!

مهدی اخوان ثالث، خوان هشتم، 1346