۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

موسیقی سنتی اندر ولایت ما

این کلیپ مثلا یکی از آخرین زورهای دستگاه موسیقی سنتی ایرانی است با حضور بهترین ها و مطرح ترین ها: ‌تصنیف ای مردم آزاده با صدای شهرام ناظری و نوازندگی سنتور بزرگ استاد سنتور ایران پرویز مشکاتیان.
در این اجرا بر خلاف بقیه اجراهای سنتی که معمولا از یک ساز، یکی، یا نهایتا دونوازنده در صحنه حاضر می شود ، همانند کنسرتهای کلاسیک اروپایی تلاش کرده اند تعداد نوازندگان را افزایش دهند. اما این تاپ ترینها حتی توانایی تنظیم صدا و فاصله ساز با میکروفون را هم ندارند (دقیقه 4:26). ضمنا شاخصترین صدا در این کنسرت صدای دف است که همانطور که میبینید بدلیل اینکه روشنایی کافی در سمت راست صحنه وجود ندارد نوازنده دف و یکی دوتای دیگر در تاریکی نشسته اند و تا آخر دیده نمی شود!!! حتی دوربین هم هیچگاه موفق نمی شود این صف طولانی را در یک صحنه جای دهد! به هر حال من مطمئنم اگر اهل فن این کنسرت را مورد بررسی قرار دهند متوجه خام بودنش و سایر ایراداتش خواهند شد.
موسیقی سنتی ایرانی توانایی گرفتن ژستهای کنسرتهای عظیم کلاسیک اروپایی را ندارد و حتی سازهای ما هم که در اثر تغییر دما از کوک خارج می شوند یا در اثر گیر کردن انگشت سیمشان پاره می شود هم ما را در این راه تنها خواهند گذاشت.
بهتر است ازین ژستها نگیریم و همان روستایی ساده و بی غل و غش باقی بمانیم و هنگام اجرا روی زمین بنشینیم که این بخاطر حفظ اصالت ارزشمندتر است. ضمنا هرچه کنسرتها و افراد شرکت کننده در آنها کوچیکتر و کمتر باشد نقصهایش کمتر به چشم می آید.
+ ایضا

۶ نظر:

  1. آقا ضمن اینکه میگم پرویز مشکاتیان پریروز فوت شد و از این بابت بی نهایت ناراحتم؛ عرض کنم موسیقی ایرانی موسیقی اشراف بوده در تمام طول تاریخ .و در ضمن همیشه خودش رو از متن جامعه جدا کرده و به همین دلیل منزوی بوده. بهترین کارای موسیقی ایرانی شاید در خلوت دو استاد در کنجی اجرا شده و هیچ کس از اونا خبر نداره و این دلیلیه بر اینکه از این موسیقی هیچ وقت موسیقیه اجتماعی و اعتراضیی مثه راک درنیومده و با این وضع در نخواهد امد.از موسیقی به این انزوا انتظار همنوازی و همنوایی نمیشه داشت.

    پاسخحذف
  2. من جدا بودن از متن جامعه رو نقطع ضعف هن رنمی دونم البته هنر می تواند در خدمت آرمانهای اجتماعی باشد و می تواند نباشد و گاهی اجتماعی بودنش یک نقطه قوت آن محسوب می شود و گاهی یک نقطه ضعفش.
    اثر هنری می تواند از متن جامعه کاملا جدا باشد اما باز هم یک هنر متعالی باشد.
    اینکه علل به انتها رسیدن موسیقی سنتی ایرانی چیست متضمن دوبحث است. یکی بحث در این باره که آیا واقعا موسیقی ایرانی به انتها رسیده است یا خیر؟ و دیگر اینکه اگر رسیده است علتش چیست و چگونه باید از این بن بست خارج شود.

    پاسخحذف
  3. من معتقدم موسیقی سنتی به پایان خود رسیده است زیرا وقتی یک تمدن به زوال خود می رسد همه شعوب فرهنگی اش به زوال می رسد و هیچ گاه نمی بینیم یک تمدن به پایان برسد اما مثلا هنرش عینا به دوره تمدنی بعدی منتقل شود.

    پاسخحذف
  4. .فکر کنم این به پایان کار خود رسیدن موسیقی سنتی خیلی هم خجسته باشه . اگر البته دوران روشن تری انتظار مارو بکشه و این تمدن بعدی پویا تر از تمدن معلول فعلی باشه.
    2. درسته در متن جامعه نبودن ضعف نیست.اما در مورد موسیقی ما، زمان شاه تا دولت پول میداد شکوفا بود.بعد از انقلاب افول کرد چرا؟ به نظر من نه فقط به خاطر اینکه دولت کمک نمی کرد .بلکه به خاطر این بود که مردم گوش نمی دادنش.اگر این موسیقی یه ارتباطی رو با مردمش حفظ کرده بود حداقل این بود که مردم می شنیدنش و بازارشو رونق می دادن و به این افلاس نمی افتاد.

    پاسخحذف
  5. من معتقدم مردم عامی موسیقی سنتی رو گوش می دهند و زیاد هم گوش می دهند. منتها این مردم و حتی خود هنرمندان خود دچار انحطاط و زوالند و خود در متن این تمدن به پایان رسیده اند و متوجه کاستی ها و نقسهای و ایرادات این موسیقی نمی شوند.

    پاسخحذف
  6. اگه منظورت از اینکه عوام گوش میدن آتش در نیستان ِ ناظری یا همای وامثالهم باشه حرفت درسته چون اینا قسم کوچه و بازاری این موسیقی هست اما بخش عمیق تر این موسیقی رو من اصلا معتقدم که مخاطبی در بین مردم نداره... چند نفر می شناسی آواز بیات اصفهان و دشتی گوش بدن یا تکنوازی فرهنگ شریف رو مثلا هر روز صبح بشنون، این قسمت مخاطب نداره و نداشتن مخاطب تنبلش کرده چون ازش کسی حساب نمیخواد و به تکرار انداختش...

    پاسخحذف