۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه

گریز از کمند عروض و شعر

می‌دانیم که نهادن موسیقی مدرن روی شعر کلاسیک ایران کار چندان ساده‌ای نیست. زیرا وزن‌های ثابت و قرینه‌ای شعر فارسی می‌تواند خود را به آهنگ‌ساز تحمیل کند و سدی در برابر نوآوری‌های او باشد. صهبایی ولی این کار را انجام داده است.( اینجا)
باید گاهی اوقات از کمند وزن های عروضی شعر فارسی در ساختن موسیقی گریخت تا بتوان کار نوئی را ارائه داد. این همان نکته است که نامجو و عبدی در آرامش با دیازپام10 آنرا تشریح می کند.
من ملودیهایی را شنیده ام که اصلا تمام موسیقی اش را از شعر گرفته است. (مانند کارهای خلیل عالی نژاد) این است که می گویند در موسیقی ما بخصوص موسیقی مقامی نوشتن ملودی به زبان نت کاری مشکل و گاهی غیر ممکن است و برخی اینرا از افتخارات موسیقی می دانند. اما خبر ندارند به دلیل همین بی نظمی‌ها است که تعداد اعضای کنسرتشان از سه نفر بیشتر شود همه دست و پایشان را گم می کنند.
این قضیه درکمند شعر بودن در ساخت موسیقی مخصوص سنتی هایمان تنها نیست. مدرنها هم همین اند. برای نمونه به یاد دارم در یک مصاحبه با حبیب با آب و تاب می گفت اصلا این شعر است که موسیقی را می سازد. من اول شعر را بارها می خوانم و سپس با کیبرد ملودی را می آفرینم.
پاورقی: ما ایرانی ها کی قرار است از کمند شعر و شاعر خلاص شویم؟ کاش حداقل به خاطر شاعرپرستی مان حداقل کمی رقیق القلب بودیم. یک تظاهرات اعتراضی می کنیم هفتاد نفر را می کشند! در کشورمان سنگسار انجام می شود کک هیچ کس نمی گزد! پس کجاست روحیه شاعرانه؟

+موسیقی سنتی اندر ولایت ما


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر