کلمه

خودزندگی‌نامه‌نوشت!
این جمله است یا اصطلاح؟

مهدی اخوان ثالث

هنر مهدی اخوان ثالث به کنار که در اوج است و مو لای درزش نمی رود. اما تفکر این انسان بازنمایی ست از تناقضهایی که قوم ایرانی قرنها است با آن دست به گریبان است. مثلا کمی تامل کنید در نام پسرش: مزدک علی!* **

* داریوش آشوری در شعر و اندیشه مقاله خوبی در مورد اندیشه مهدی اخوان ثالث دارد.
** اخوان ثالث در اواسط عمر یک مکتب فکری فرمالیته تاسیس کرد که کاری به محتوایش ندارم اما بطور خلاصه آنرا آمیخته ای از تفکرات زرتشت و مزدک می دانست و برای نامیدنش از اصطلاح مزدشت استفاده می کرد. شاملو هم که از این نام باخبر شده بود گفته بود با توجه به اینکه اول زرتشت بوده بعد مزدک بهتر بود استاد مکتبش را زردک می نامید!

آقا مصطفی

درفرهنگ سنتی ایران، که تحت تاثیر فرهنگ عربی-اسلامی است، به زبان آوردن نام زنها در ملا عام عملی مغایر غیرت و اخلاق حسنه تلقی می شده است. بنابراین مردها یا این کار را نمی کردند یا اگر می کردند هیچ گاه زنشان را به نام اصلی او صدا نمی کردند. غالبا رسم بوده است زنشان را با نام پسر بزرگشان صدا می کرده اند. و عده ای هم از عنوان عمومی "آقا مصطفی" استفاده می کرده اند.

سابقه

مدونا

در این تصویر از کنسرت 2001 ، مدونا از مردان برای خود یک تخت درست کرده است:

این تصویر بی اختیار من را یاد شکوه خشایارشا انداخت. البته او با فره‌ی ایزدی از آدمیان برای خود تخت و پله میساخت اما مدونا با پول!
پاورقی: مدونا نشان می دهد که یک زن در غرب می تواند به جایی دست یابد که مردها را برده و کالای خود کند. قابل توجه آنانی که معتقدند زن در غرب کالا است. در این کنسرت مردها واقعا برده‌ی آن خواننده‌ی زن هستند و مدونا این سیطره را تنها با اتکا به هوش و جسارت خود بدست آورده است.
سابقه

ساسی مانکن

یکی از نوابغ و شخصیتهای محبوب این قوم ِکوتوله، "ساسی مانکن" است!!! که این اواخر پایش به عرصه سیاست هم باز شده است!!!: اینجا

سرعت بالای 128

مطابق قوانين سازمان تنظيم مقررات و ارتباطات راديويي، سرويس‌هاي داراي سرعت بالاتر از 128 كيلوبيت تنها براي اشخاص حقوقي و نيز جامعه علمي، دانشگاهي و تحقيقاتي كشور قابل ارايه است.

میرحسین موسوی

کنسرت

دوسه روزی است به این می اندیشم اگر یک روزی در ایران بطور همزمان هم مدونا کنسرت داشته باشد هم رئیس جمهور ایران سخنرانی، استقبالی که از این دو می شود چه جوری است!!!

خودكشي

بررسی قانونی و فقهی خودکشی را اینجا بخوانید: اینجا
واقعا نگاه حقوقی به دنیا و جامعه و انسان چقدر خسته کننده و مسخره است. این نوشته را مقایسه کنید با افسانه سیزیف کامو! تا بفهمید من چی می کشم.

هنر و رقص

پدر ما یک بیت شعر یاد گرفته بود و زیاد به کار می برد:
در جهانی که به رقاصه هنرمند گویند
خاک عالم بر سر مردم صاحب هنرش

در جواب من همیشه می گفتم:
اولا که رقص در جهان مدرن و متمدن یک هنر است و مهم نیست جهان سومی ها آنرا هنر بدانند یا فحشا.
دوم اینکه:
در جهانی که به این چیزی که خوندی شعر گویند
خاک عالم به سر مردم صاحب نظرش

سرونوشت روشنفکر در ایران!

کلاغ با تخم مکعب و باقی قضایا.

کاندیداة

داشتم فکر می کردم با توجه به شناختی که از فرهنگ جنسی مردم اهوراییمان دارم اگر این خانم کاندیدای ریاست جمهوری شود رای نمی آورد؟

نشر اکاذیب

در سرزمین اهورایی ما یک داستان نویس اینگونه به دادگاه فراخوانده می شود:

هرچند این روزها در حد ملال‌آوری، اتفاقات عجیب و غریب بسیاری رخ می‌دهد، ولی این یکی شاید واقعاً شگفت‌زده‌تان کند! پدرام رضایی‌زاده به خاطر یکی از داستان‌های کتاب‌اش «مرگ‌بازی»، به دادگاه فراخوانده شده است. شاکی او «ایران‌خودرو» و اتهام‌اش «نشر اکاذیب، غیراستاندارد و عامل مرگ و میر معرفی کردن محصولات ایران‌خودرو» ست! اواخر پارسال، او از مکالمه‌ای تهدیدآمیز خبر داد که میان او گذشته بود با شخصی که او را به حراست ایران‌خودرو فراخوانده بود. رضایی‌زاده موضوع را با نهاد نظارتی وزارت صنایع در میان گذاشت و این مرکز، ضمن اظهار شگفتی از این رخداد، همدلانه برای رفع و رجوع ماجرا اقدام کرد. اما پیش از آن که این اقدام به نتیجه برسد، امروز او بنا به شکایتی که در دادسرای کارکنان دولت ثبت شده، به دادگاه فراخوانده شده است. (+)

باید خندید یا گریست؟ اکنون مساله این است.

وقف

برای من همواره سوال بوده است که چرا مردم کوچه بازار، بخصوص بی سوادها، به "وقف" می گویند "وخم"! چه قاعده‌ی گویشی و چه حکمتی یا تشابهی در این میان است؟

قوی و لطیف

کارهای این کاریکاتوریست را بسیار می پسندم:
اینجا

کشف حجاب

این اصطلاح "کشف حجاب" یک ترکیب به لحاظ معنایی غلط است. زیرا آنچه کشف می شود حجاب نیست، زیر حجاب است. بنا بر این درست است بگوییم "کشف بدن"، "کشف اندام" و کشف های دیگر.

شریعتی 2

شریعتی اگر سعی می کرد یک هنرمند و ادیب باقی بماند (مانند صادق هدایت که سعی کرد و موفق شد) امروز آبروی بیشتری در جامعه روشنفکری داشت. ساختار ذهن شریعتی که از قدرت تخیل بسیار بالا و احساسات قوی برخوردار بود هیچ وقت به او اجازه نداد یک متفکر اجتماعی و یک منخصص علوم انسانی شود. چنین شخصی باید هنرمند باقی می ماند و پا را از گلیم خود داراز نمی کرد و هوس فرانتز فانون و سارتر جهان اسلام شدن را در سر نمی پروراند!!
شاید اگر امروز از شریعتی فقط کویر و هبوط و گفتگوهای تنهایی اش باقی مانده بود اکنون من هم یک سینه چاک او بودم و او را یک نویسنده بزرگ در حد هدایت می دانستم.

شریعتی

هرچند این جریان شرم‌نامه نویسی و ضدیت‌بازی که این اواخر درفرهنگ ایرانی خیلی رواج پیدا کرده و بخصوص درفضای رایگان اینترنت! زیاد به چشم می خورد و هدفش بیشتر ترور شخصیت انسانها است نه رسوایی فکری آنها، موافق نیستم اما به هرحال معتقدم شریعتی آز آنهایی است که باید مچش هر چه سریعتر باز شود: شرمنامه شریعتی

رنج‌نامه

بیا تا با تو بگویم
از رنجهایی که کشیده ام
از اشکهایی که نادیده ریخته ام
از زخمهایی که در زندگی هست
از بار سنگینی که می کشم

بیا تا با تو بگویم
از قصه هایی که هنوز نوشته نشده
از شعرهایی که هنوز گفته نشده
از آوازهایی که هنوز خوانده نشده
از نت‌هایی که هنوز نواخته نشده

بیا تا با تو بگویم
از نبودن‌ها، از فقدان‌ها، از نداشتن‌ها
از خواستن‌ها، از نتوانستن‌ها
از دعاهای مستجاب نشده
از آرزوهای فراموش شده

بیا تا با تو بگویم
از لمس‌های کاغذی
از ایمان‌های با متعلق خودساخته
از عشق‌های استوره‌ای
از مستی‌های با هم‌پیاله‌ء خیالی

بیا تا با تو بگویم
از خدایی که لاجرم در همین نزدیکی ست
از معشوقی که اکنون بی‌شک دستم اندر ساعدش ست
از رتبه‌ی اول تمدنمان در دنیا
از هنرهایی که بی‌گفتگو، فقط نزد ما ست

بیا دیگر
بیا با تو بگویم ...

-- کشواد

بدون شرح!

اینجا