۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

فرار

این خبر را در مورد فرار کردن یکی از خانمهای تیم ملی قایقرانی ایران از اردوی تیم ملی و پناهنده شدنش شاید همگی خوانده باشبد. (اینجا)
اما نکته جالب برای من این قسمت است:
بامداد امروز (سه شنبه) در حالی به تهران بازگشت که مينا عليزاده را به همراه نداشت و همين امر موجب اعتراض شديد همسرش در فرودگاه امام خمينی شد.
یکی از معضلات بزرگ زنها در ایران این است که برای ترک ایران به هر مقصدی باید اجازه نامه کتبی و رسمی از شوهرشان داشته باشند. همین امر موجب شده است بسیاری از زنان ایرانی در مرزهای ایران محبوس شوند و جلوی پیشرفت آنها گرفته شود و در بسیاری از موارد نیز آنهایی که به آنسوی مرزها رفته اند از ترس از اینکه اگر بیایند ممکن است شوهرشان دیگر اجازه خروج ندهد در خارج از مرزها محبوس شده اند. نمونه های عینی هر دومورد را من با چشم خود در پرونده های قضایی دیده ام.
به یاد دارد در یک پرونده در دادگاه خانواده، زنی بسیار حرفه ای عمل کرده بود و با ادعای مفقود شدن شناسنامه و تهیه شناسنامه المثنی مدعی شده بود فاقد شوهر است و توانسته بود از ایران خارج شود. آن زمان که پرونده را می خواندم، هرچند می دیدم که آن زن مرتکب اعمال خلاف قانون شده، اما او را تحسین می کردم. در این مورد اخیر هم (خانم قایقران)، شاید علت گریختن آن خانوم قایقران در این شکل و شمایل، همین قضیه ای باشد که بهش اشاره کردم. وگرنه اگر از جمهوری چک بتوان رفت آلمان و پناهنده شد، قطعا از ایران هم می توان رفت. اما رفتن از ایران، مستلزم ارضای حس مالکیت مرد بر زن نیز هست.

۱ نظر:

  1. با این پست دینت را به زنها ادا کردی . حیف که ماه نیست تا نشانش بدهم .

    پاسخحذف