۱۳۸۸ مرداد ۱۸, یکشنبه

ایدئولوژی و استوره

در تفکر استوره ای همیشه یک نیروی پلید ویرانگر بوده است که دشمن محسوب میشده و زندگی انسان و پابان تاریخ در سایه مبارزه با آن دشمن پلید معنی می یافته. کاسیرر ایدئولوژی های سیاسی را دارای ساختاری استوره ای می دانست. یعنی ساختار ایدئولوژی های مدرن کنونی با ساختار استوره های باستانی یکی است. در این میانه نه ساختار، بلکه تنها اسمها و نقشها و توجیه ها عوض می شود. قدیمها می گفتند اهریمن و انگره مینو و ... . حالا می گویند سرمایه داری و امپریالیسم و استکبار و ... . موجودیت ایدئولوژی هم بدون دشمن سخت قابل تصور است، چه دشمن واقعی چه دشمن فرضی.
شریعتی که یک انسان با تفکری به شدت ایدئولوژیک بود یک نمونه بسیار خوب در اثبات این نظر کاسیرر است. چرا که شریعتی به همان اندازه که از ساختار ایدئولوژی های کنونی آگاهی داشت و به آنها دلبسته بود، به همان اندازه دلبسته استوره ها بود و به طرز بسیار عجیبی ادبیات و تفکر استوره ای و ایدئولوژیک را به هم آمیخته بود بدون اینکه شکاف یا ناهمگونی ای در این میان احساس شود. همین نشان می دهد ساختار ایدئولوژی و استوره های ابراهیمی و آریایی مورد نظر شریعتی تا چه حد به هم شبیه بوده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر