۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

طلاق

اینجانب به عنوان یک متخصص حقوق و علم الاجتماع به شدت با طلاق موافقم و معتقدم به محض اینکه زن و مرد نسبت به هم کراهت پیدا می کنند و از بودن با هم "لذت" نمی برند باید از هم جدا شوند.
اگر این فرمول را بپذیریم معمولا طلاق در سالهای ابتدایی ازدواج رخ می دهد، یعنی زمانی که زن هنوز جوان است و می توان بطور مستقل روی پای خود بایستد و خود را اداره کند و از این نظر هم مضرات جدایی برای زن کمتر می شود. خیلی از زنها طلاق نمی گیرند و با شوهر زورگویشان می سازند فقط به این خاطر که از سویی هیچ اندوخته مالی ندارند (بدلیل ساختار اقتصاد خوانده در ایران که امرو مالی به عهده مرد است ) و از سویی توانایی مستقل شدن و کار کردن را از دست داده اند.
در روانشناسی هم ثابت شده جدایی زن و مرد اثرات منفی اش کمتر از جنگ و دعوا و کراهت و نفرت پدر و مادر نسبت به همدیگر است. ( بدیهی است در موارد استثنایی منافع فرزند(ان) حکم می کند زن و مرد موقتا از حق جدایی خود چشم پوشی کنند).
البته کسی که به این حرفها اعتقاد دارد باید پاره ای از مسائل را نیز رعایت کند تا مضرات طلاق را به حد اقل برساند. مثلا باید مرد و زن تلاش کنند در سالهای اولیه زندگی از بچه دار شدن خوددداری کنند، تا وقتی که مطمئن شوند طرف مقابلشان شریک واقعی زندگی شان است.
بنده اطلاع دارم که بسیاری از زوجهای ایرانی مدتها است که تصمیم به طلاق گرفته اند اما بدلیل وجود حقوق سنگین مالی زن (که در نظام حقوقی ایران ساخته شده اند تا خلا حقوق انسانی اش را در ظاهر پر کند) مرد جرات چنین کاری را پیدا نمی کند. نظام حقوقی طلاق در ایران به گونه ای است که معمولا زن چون حق طلاق ندارد از ابزار فشار مالی استفاده می کند و مرد که صاحب حق طلاق است چون نمی خواهد پولی بپردازد از ابزار امتناع از طلاق دادن استفاده می کند. این صف آرایی خانمانسوز موجب شده است در بسیاری از موارد علی رغم نفرت زوجین نسبت به هم و جدا زندگی کردنشان، اقدامی برای طلاق صورت نگیرد و یا بگیرد ولی این پروسه بسیار طولانی و جانکاه شود.
من اکیدا توصیه می کنم زنها با توجه به میزان دارایی مرد، از بخشی از حقوق مالی شان صرف نظر کنند و به حد اقل‌ها بسنده کنند تا طلاق محقق شود. تاخیر افتادن در طلاق، در مورد زندگی ای که به پایان رسیده و عشقی که به نفرت تبدیل شده، به نفع هیچ یک از طرفین نیست. باز هم در مورد حقوق خانواده خواهم نوشت.

۳ نظر:

  1. gol gofiti..ya inke 2 taraf be jaye ezdevaje ajulane ye modat ba ham zendegi konan bad ke didan be darde ham mikhoran ba ham ezdevaj konan ..yani hamun chizi ke tu gharb behesh migan co-habit..
    injuri motmaenan talagham kamtar mishe..

    پاسخحذف
  2. واقعاً حرفهای شما صحیح است و من هم قبول دارم من یکسال است که عقد کرده ام و شوهرم خیلی تابع خانواده اش است حتی خانه ای که خریداری کرده با نظ خانواده اش بوده وکاری که خانواده اش می خواهند رو قبول داره نه صحبت های منو. آیا ادامه بدهم؟؟؟ دیگه خسته شدم؟

    پاسخحذف
  3. دوست عزیز
    من نظر خاص و مشخصی نمی دهم. سخن من کلی است. تطبیقش با موضوع با خودتان است.

    پاسخحذف