۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه

غزل

ای آهوی بیگناه نفس زنان و گریزان از چنگال من
ای نفست حبس از غرش مرد‌افکن من
ای بدنت زخمی ِ لمسهای گاه و بیگاه من
- لمسهایی بی هیچ رخصت و اجازه -
ای نهال نوپا در مسیر توفان نفسهای من
***
ای من برده وار، تسلیم و رام یک نگاه کوه‌افکن تو

--کشواد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر