۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبه

امید یا یاس؟

شاید اعلام نتایج انتخابات و سرکوب اعتراضات در وهله نخست احساس یاس و سرخوردگی زود هنگامی را بر ما حاکم کرده باشد. اما اگر از ارتفاع بیشتری به حوادث دو سه هفته اخیر نگاه کنیم زمینه‌های امید هم می توانیم بیابیم.
تا دوسه هفته پیش من خودم را تنها میدیدم. یک تافته جدا بافته و طرد شده از سوی جامعه. بجز ده پونزده تا رفیق دو رو اطرافم با بقیه احساس بیگانگی می کردم. بین خودم و جامعه فاصله زیادی رو احساس می کردم. خودم رو یک تبعیدی می دونستم که در گوشه ای ازین محبس پرتاب شده و محکوم به زندگی است. خودم رو ایرانی نمی دونستم و شرم می کردم بگم ایرانی ام. در پروفایلم خودم رو غیر ایرانی معرفی می کردم.
اما در این دو سه هفته دیدم که تنها نیستم. دیدم که مثل من خیلی زیاده. دیدم که حد اقل حدود دوازده سیزده ملیون ایرانی دیگر که در ایران و خارج ایران هستند که مثل من فکر می کنند و به من با دید همفکر و هم سنگر نگاه می کنند. در تظاهرات در کنار من بودند. با هم دوست بودیم هرچند همدیگر را نمی شناختیم. بدون آقا بالا سر بینمون نظم و همفکری حاکم بود. انگار سالها همدیگر را می شناختیم. انگار سالها با هم زیسته بودیم. دست به دست هم داده بودیم که از جانب دشمنمان آسیبی بهمان نرسد. من دیگه تنها نیستم و دیگه شرم نمی کنم خودم رو ایرانی بدونم.

۲ نظر:

  1. ما هم خوشحال از ما شدنیم
    از همون انقلاب ـ آزادی
    که مواظب بودیم کسی حرفی نزنه / که جمع اگه می گه سکوت ، سکوت
    ما حرفمون یکیه
    خوب بود خیلی ..... اصلن نتیجه هرچی بشه .. احمدی باشه یا نه ما خودمون و پیدا کردیم ..می تونیم رو هم حساب کنیم ... ما تونستیم بترسونیم .. همین قشنگه

    پاسخحذف
  2. اکیدا با این حرف موافق‌ام. و علاوه بر این احساس تنها نبودنی که ما داشتیم، دنیا هم فهمید که مثل ما در ایران کم نیستند و این‌هایی که متاسفانه نماینده‌ی مردم ایران در دنیا هستند، برایند واقعی همه‌ی ایرانی‌ها نیستند.

    پاسخحذف