۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

مستراح ایدئولوژیک

۱۲ نظر:

  1. پيشرفت تكنولوژي مساوي با عدم رعايت حريم خصوصي .. عدم ِ اعتماد به انسان

    پاسخحذف
  2. درود
    موافقم !با نظر M-aah کاملا موافقم! در کشور جهان سومی مثل ایران تکنولوژی جز شکستن حریم های خصوصی عایدی انچنانی برای ملت نداشته! شما خودت مقایسه کن زمانی را که این موبایل های تصویری بلوتوث دار دست هر بچه مدرسه ای نیومده بود یا ماهواره و اینترنت پای ثابت هر خونه ای نشده بود کجا بلوغ جسمی فاصله اش با بلوغ ذهنی نوجوانها اینقدر بیداد میکرد؟؟؟ ژیژک در کتاب معروفش که به نقد فیلم جاده مالهالند دیوید لینچ پرداخته جمله جالبی داره و میگه: سینما همون سوراخ کلید اتاق خواب پدر و مادره اما در ابعاد بزرگتر با وضوح و جزییات بیشتر! یادمه یکبار برای یک دوست مثالی از نارسایی های فرهنگ ایران زدم گفته بودم: ما ایرانی ها من باب فرهنگ وآموزه هامون مثل آدمی با دست و پای کوتاه ونارس هستیم که تو فکر شرکت تو ماراتن و المپیکیم اصلا هم پاراالمپیکی فکر نمیکنیم!!! الان هم میگم هرچه کمیت مدرنیته زندگیمون بالاتر میره کیفیت زندگی فردی و اجتماعی مون به شدت پایین تر میاد. اگر همچنان مخالف این ایده ای خوشحال میشم دلایلتو بخونم وبررسی کنم.
    باسپاس

    پاسخحذف
  3. درود بر سحر خانوم
    به شدت مخالفم.
    در واقع مقدمه و جریان استدلال در کامنت شما با نتیجه ای که از ان گرفته اید مطابقت ندارد.
    1- در کشورهای جهان سومی تکنولوژی "جز"! شکستن حریم خصوصی عایدی نداشته؟ (واقعا چنین است سحر خانوم؟ راست و حسینی شما از تکنولوژی فقط شکستن حریم خصوصی اش را دیده اید؟)
    2- این داستان فاصله افتادن بین بلوغ فکری و جسمی که قبلا هم به ان اشاره کرده اید گذشته از این که مقوله ای علمی است و باید مستند آن ذکر شود و مفاهیم کاملا تعریف شود، آیا اگر هم فرض را بر این بگذاریم که امروز چنین است آیا علتش اینترنت و ماهواره است؟
    3- آیا در دوران پیشامدرن کیفیت زندگی ما بالا بود و الان پایینتر است؟ دلایل و تعاریف خود را ارائه دهید تا بحث را ادامه دهیم.
    باز هم اعلام می کنم که به شدت مخافم.
    شاد زی

    پاسخحذف
  4. دوستان عزیز برای اینکه مشکل مدرنیته حل بشه بجای اون دوربین ها کله آدمهایی رو تصور کنید که مخفیانه در حال دید زدن هستند و بدین ترتیب برویم سراغ نکته اصلی : ایدئولوژی!
    پاورقی: مطلب فوق صرفا جهت تلطیف فضا بود و ارزش دیگری نداشت.

    پاسخحذف
  5. درود بر حضرت کشواد

    1. بخش اول ایرادتان را میپذیرم کامنت من جنبه خطابه ای نداشت پس با واژه "جز" نباید به "غلو "آمیخته میشد که این اتفاق افتاد. حق با شماست همین حالا تکنولوژی امکان این بحث مجازی را میسر کرده و نادیده گرفتن مزایای کثیره آن از گناهان نابخشودنی و نوعی بی انصافی است!شکسته شدن حریم های خصوصی را میشود از چند سو بازنگری کرد:(1)اخلاقی وعرفی 2) ایدیولوژیک و سنتی 3) قوه ی نقد و تحلیل فردی ...

    2. نه !رکود عرصه نقد و تحلیل تنها به پاس آمدن مدرنیته و ابزاری مثل اینترنت و ماهواره نیست. برای چالش در این زمینه استدعا میکنم من بعد در موارد و مصداق ها باقی نمانده و بحث را کمی کلی تر کنیم.من دسترسی موثقی به آمار های علمی حوزه جامعه شناختی این بحث (که مدرنیته باعث رکود قوه تحلیل نوجوانان ایرانی و نسل امروزمحصلین بوده یا نه ) ندارم اما با استناد به پژوهشهایی که به دلیل موضوع پایان نامه ام بر روی کودکان و نوجوان رنج سنی 4 تا 18 سال در جامعه آماری محدودی انجام داده ام میتوانم در این باب به نکاتی اشاره کنم. وقتی یک فرد بدون آشنایی و آگاهی از فلسفه و ماهیت یک ابزار –که ظاهرا برای آسان سازی ،رفاه ولذت تولید شده- به شکل مستمر از ان بهره میجوید بی آنکه حتی لحظه امکان بررسی نتایج فقدان آن شی ء را در دوره حیاتش داشته باشد یکی از مهمترین تاثیرات این سبک زندگی و گزینشهای ناگزیر در آن این است که ذهن آن فرد هرگز دچار سوالتی نظیر این که چرا ابزار x اختراع شد؟چه نوع تغیراتی به مرور پیدا کرد وچرا؟ اگر نبود میشد از چه راه هایی برای رفع این مشکلات ناشی از فقدانش استفاده کرد؟و... ذهنی که به ماهیت و چیستی ابزارهای اطرافش فکر نکند و صرفا استفاده بهینه از آن را تمرین کند یک ذهن مصرف گرا ومونتاژگر میشود. در جوامع پیشرفته تر هم چنین معضلاتی برای نسل جدید حادث شده اما مساله مهم این است که بخشی از امور که در نسلهای قبل با حرکت گام به گام مدرنیته در جامعه درونی ونهادینه شده بود امکان محو شدن خیلی از مرزها را از میان برداشته است . در کشورهای مصرف گرا مثل ایران ،خانواده ها با شذت و حدت به اصول اخلاقی و مذهبی خود پایبندند و هرگز به هیچ امر نوینی روی خوش نشان نمیدند بدبینی جز ءاساسی نسل های قبل است که از عدم شناخت بر امده از نیاز به فلان ابزار منتج میشود در حالی که فرزندان همین نسل بی توجه به هر نوع نتیجه ای تشنه آزمودنند و خود را بدون هیچ تمرین وامکانات اولیه ای در معرض انواع فاکت های جامعه مدرن جهانی قرار میدهند و زمانی به خود می ایند که دیگر حوصله فراگیری هیچ اصل اولیه و تاریخی باقی نمانده. استاد فلسفه ای داشتم که سال گذشته رفتن همیشگی را بر ماندن ترجیح داد و سر کلاس درس دچار سکته قلبی شد و درگذشت. همیشه به ما تاکید میکرد هرگز یک نظریه فلسفی را بدون مطالعه و شناخت شرایط تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی مردمان هم عصر آن فیلسوف نخواهید فهمیدو در زمینه استفاده از ابزار های عرصه تکنولوژی هم این قضیه به شدت صدق میکند وقتی نیاز و کمبود وسوالی موجود نبوده وکالا وپاسخ ها بر انسان سرازیر میشود منجر به بیحوصلگی و نوعی نسبیتگرایی مزمن میشود که وقتی در کنار تربیت سنتی و دینی قرار میگیرد یعنی سونامی بزرگ برای تخریب قوه تحلیل و نقد ودرک فرد.

    ...

    پاسخحذف
  6. ادامه:
    3. لوی اشتراوس جامعه شناس بزرگ امریکایی جمله جالبی میگوید: ما هیچ دلیلی در دست نداریم که انسان نئوناتال غار نشین از یک تاجر منهتن نشین خوشبخت تر بوده یا برعکس. دانشجوی فلسفه هرگز معیار و محکی در دست نمیگیرد تا اثبات کند شرایط اجتماعی ،فرهنگی ،سیاسی یا علمی امروز از دیروز بهتر شده یا بدتر ؛در واقع هیچ اعتقادی به میسربودن چنین امری در این حد کلان هم ندارد . من با کمتر از سی سال سن هم به طریق اولا توان سنجیدن وحکم دادن در این زمینه را در خود نمیبینم ؛اما در یک زمینه میتوانم عمل کنم و آن هم نقد شرایط فعلی است ..من هم مثل شما پرورش یافته دهه خاکستری و جنگ زده شصت ایران هستم ودر بسیاری از امور فقدانها و کاستیها را با تمام سلولهای وجودم درک میکنم اما در مقایسه سوالات نسل خودم وراه های پیدا کردن پاسخ به سوالاتم با نسل های بعد از خود به نتایج دردناکی رسیده ام. بحرانی که امروز بر سر نوجوانان ما در عرصه پرورش قوه نقد وتحلیل اندیشه انها سایه انداخته سیاه ترین فاجعه امروز ایران است. شاید در دهه گذشته تفاوت الویت های اجتماعی و فردی امکان اندیشیدن به این امور را نمیداده اما امروز کوتاهی ازآنها را باید کنار گذاشت. بی حوصلگی و شتابزدگی یک خصیصه اخلاقی است که وقتی به حیطه جامعه کشیده میشود منجر به همین پارادوکسهای مرگباری میشود که بین تربیت مذهبی واصول مقدس اخلاقی ما وریا کاریهای منفعت طلبانه مدرن عملی امان شکل گرفته است..
    همچنان معتقدم مدرنیته بی مهابا در حال محو کردن مرزها و حریم های شخصی است که بودن آنها همواره منجر به چالش های معرفت شناختی شده .یکسان سازی ،بی حوصلگی در عین حال شتابزدگی نتایجی هستند که قابل انکار نبوده ونیستند اما من شخصا چاره را در حذف صورت مساله و کنار گذاشتن مظاهر تکنولوژی نمی دانم .وبحث در باب راهکارها را به فرصتی دیگر موکول میکنم.

    و اما بحث در باب ایده ئولوژی:
    در دوره ابتدایی جمله ای روی دیوار مدرسه امان دیدم که تا سالها ملکه ذهنم بود."ماشین زندگی را ایمان جهت میدهد وعلم سرعت" اگر ایده ئولوژی را به عنوان منبع اصلی ونظری این تزریق ایمان ملاک قرار دهیم در عصری که اخلاق دیگر نیاز به پشتوانه مذهبی و ایدئولوژیک ندارد یا اینگونه به نظر میرسد بعید میدانم ایده ئولوژی جز تدوین قالبهای بتونی و فولادی برای ذهن کارایی دیگری داشته باشد به هر حال این روزها به ایدئولوژی دینی ایران که در آزمونهای اجتماعی وکلان مردود شده نباید با خوشبینی گذشته نگریست. هنوز نظر دادن در این باب برایم کمی زود است.
    به قول ریچارد رورتی : آزادی سیاسی موازی است با حفظ مقاصد خصوصی من که ارتباطی به شما ندارد!(رندی در عرصه خصوصی +پرهیز از بیرحمی در عرصه عمومی = آزادی) عنایت دارید که مفهوم رندی نزد رورتی کاملا متضاد با رندی خیام وش یا حافظ سان است.

    سپاس

    پاسخحذف
  7. خانوم سحر خانوم
    تکنولوژی درست است که به فضای خصوصی ما هم ممکن است نفوذ کند و خلوت مارا خدشه دار کند اما و صد اما تکنولوژی یک تافته جدابافته نیست که در خلا شکل گرته باشد و لذا ما بتوانیم آنرا جدا از کانتکسش بررسی کنیم و در موردش حکم صادر کنیم.
    تکنولوژی را باید در بستر و خاستگاهش یعنی مدرنیته فهمید. اگر تکنولوژی گه یک فرزند از فرزندان مشروع تفکر مدرن میباشد ممکن است کمی حریم خصوصی ما را نقض کند از سویدیگر بخشهای دیگر از تفکر مدرن به تضمین حق ما بر حریم خصوصی ما پرداخته است. پس ان اعلامیه حقوق شهروندی چه می شود؟ پس این قانونهای اساسی چه می شود؟ پس آن بحثهای ریشه در حفظ حقوق شهروندان چه می شود؟ پس بحثهای فلسفه سیاسی در بازشناسی حقوق بشر و حقوق شهروندی چه می شود؟ پس این همه قانون و تعیین مجازات در حفظ حقوق شهروندی چه می شود؟ اینها هم همه برخاسته از تفکر مدرن هستند. بع عبارت دیگر اندامهای دیگر دولت و جامعه مدرن دست اندازی های احتمالی یک بخش دیگر مدرنیته را (یعنی تکنولوژی) به حریم خصوصی ما محدود کرده اند و برایش ضمانت اجرا در نظر گرفته اند.
    فراموش نکنیم همین که ما خود را بشر، شهروند و واجد حقوق اساسی و سیاسی می دانیم و حق تسلط بر حریم خصوصی برای خود قائلیم ناشی از تفکر مدرن است. وگرنه تا دیروز ما اصلا فردیت نداشتیم و بخشی از یک امت بودیم که قرار بود دسته جمعی به بهشت برویم و سلطان و خلیفه بر جان و مال و کلیه حقوق ما و حتی جسم ما "اولی" بود و حتی در کتب فقهی برای "استمنا" کردن هم تعزیر تعیین شده بود. کمی درنگ کن جوان.
    امروز اگر عکس کسی جز با رضایت و از طریق قانونی منتشر شود آن شخص می تواند پدر خاطی را در اورد (همین چند روز پیش بود که خبر محکومیت یک سایت اینترنتی بخاطر انتشار عکس رحیم مشایی در کنار یک هنرپیشه زن منتشر شد. رحیم مشایی بدلیل نقص حریم خصوصی اش در دادگاه طرح دعوا کرده بود و طرف را محکوم کرده بود) بگذریم از سوئ استفاده هایی که عده ای می کنند.

    پاسخحذف
  8. دیگر اینکه حال که ما این توان را نداریم و از تیررس درک و فهم و شناختمان خارج است که تعیین کنیم که مردم دیروز خوشبختر بوده اند یا امروز با این حال چرا باید نقد خودمان را از جامعه امروز با مدح و ثنای گذشته همراه کنیم؟ می توانیم در مورد گذشته سکوت کنیم یا حد اقل تا جایی که بطور قطع می توانیم آن را بستاییم ازش سخن بگوییم. این نوع برخورد با جامعه مدرن کمی دور است از منطق علمی و بهتر است تنها با اتکا به مسلمات سخن بگوییم. درنگ کنید خانم جوان.

    "من همیشه نقل خود را با سند همراه می گویم
    تا که دیگر خردَلی هم در دلی باقی نماند شک!"

    پاسخحذف
  9. در خصوص تاخیر بلوغ فکری از بلوغ جسمی هم نظر به اینکه هنوز تصور موضوع در بستری علمی برایم مشکل است و هنوز نتوانسته ام موضوع را با کدهای موجود در ذهنم تطبیق دهم و زبانش را مفهوم سازم ترجیح می دهم همچنان سکوت کنم و بیشتر به توضیحات شما گوش فرادهم.
    لاادری نصف العلم.

    پاسخحذف
  10. تعریف رورتی از آزادی هم به گمان من چیز خاص و جدیدی نیست و همان تعریف لیبرالیستی از آزادی است که ای بشر تو آزادی تا وقتی که آزادی دیگران را نفی نکنی. اگر غیر از این است کمی بیشتر توضیح دهید.
    شکر پر اشکم نثارت باد
    خانه ات آباد ای ...

    پاسخحذف
  11. هوم من حرف َمو با توجه به كتابي(درسي ) كه چند سال پيش در مورد تكنولوژي و پيشرفت صنعت آي تي خوندم گفتم ..
    به جهان سوم هم كار نداشتم

    پاسخحذف