۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

جامعه شناسی جنبش-5

همانطور که گفتم این جنبشی که امروز مشاهده می کنیم ائتلافی است از جناح چپ سنتی (جامعه روحانیون مبارز و مجاهدین انقلاب اسلامی) به عنوان لیدر و گروههای هیجده گانه دوم خرداد به عنوان نخبگان (که این دو دسته در واقع نقش سازماندهی و تغذیه فکری و اداره عملی جنبش را به دست دارند. ) + طبقه متوسط جدید که در واقع قاعده‌ی این هرم هستند.
هر چند در موقعیت کنونی به لحاظ ایدئولوژیک و عملی این ائتلاف بین این رهبران/نخبگان و این طبقه اجتماعی شکل گرفته است و همدیگر را در عمل بطور کامل همراهی می کنند. اما سوال اینست که آیا بین طرز تفکر حاکم بر رهبران و نخبگان سیاسی جنبش و این طبقه اجتماعی (متوسط) مطابقت کامل وجود دارد؟
پاسخ به نظر من منفی است. برای نمونه به نظر من تفکر طبقه متوسط در ذات خود سکولار است و اعضای این طبقه اکثرا نمی تواند رای به تلفیق دین و حکومت دهد. این درحالی است که جامعه روحانیون مبارز و بقیه نخبگان پیش گفته با اتحاد دین و حکومت مشکلی ندارند و حداکثر معتقدند که در این زمینه باید کمی اصلاحات انجام گیرد. تمامی رهبران و نخبگان جنبش (اعم از خاتمی و موسوی و اعضای جامعه روحانیون مبارز و ... ) به کلیت نظام جمهوری اسلامی که نظامی دینی است باور دارند و در مخیله شان هم نمی گنجد که بخواهند دین و حکومت را از هم جدا ببینند. اما آیا اکثریت روشنفکران و تحصیلکردگان و هنرمندان و نویسندگان و دانشجویان و وکلا و پزشکان و متخصصان هم اینگونه فکر می کنند؟
این است که این جنبش (که خود نمایانگر یک شکاف در جامعه ایرانی بین دونوع طرز تفکر است،) خود در ذاتش دارای یک شکاف است و هر چه جلوتر رویم این شکاف خود را بیشتر نمایان خواهد کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر