۱۳۸۷ بهمن ۲۷, یکشنبه

agnosticism

agnosticism
Belief that human beings do not have sufficient evidence to warrant either the affirmation or the denial of a proposition. The term is used especially in reference to our lack of knowledge of the existence of god. In this, the agnostic, who holds that we cannot know whether or not god exists,
differs from the atheist, who denies that god exists.
ندانم کیشی
باور به اینکه بشر دلیل کافی برای توجیه(warrant) تایید یا رد یک گزاره در اختیار ندارد. این اصطلاح بطور خاص برای اشاره به فقدان دانش ما در مورد وجود خداوند به کار می رود. بر این پایه، یک اگنوستیک (ندانم کیش)، که معتقد است ما نمی توانیم به وجود یا عدم وجود خدا پی ببریم، با یک آتئیست (منکر خدا) که وجود خدا را رد می کند متفاوت است.
پی‌نوشت 1- "ندانم کیشی" در آثار کسروی بکار رفته است و شاید اصلا او این کلمه را برای این مفهوم نساخته ولی به نظر من معادل بسیار خوبی است برای آگنوستیسیزم. داریوش آشوری برای این واژه "ناشناس انگاری" گذاشته که لایتچسبک است.
پی‌نوشت 2- من با این حرفت نویسنده که می گوید کسی که در مقابل خدا ندانم کیش است با کسی که خدا را رد می کند تفاوت دارد، مخالفم. این دو منطقا، در نهایت به یک چیز ختم می شوند.