او رهبر یک هیئت مذهبی بوده که روز به روز به طرفدارانش افزوده شده و با نظام هم دچار مشکل شده است. آری میخواهم از استاد ایلیا میم رام الله! رهبر جوان جمعیت ال یاسین بگویم:
از سالها پیش که آقای فتاحی از ۲۳ سالگی دورهی اول سخنرانی عمومیشان را گذاشتند، جلسات چند صد نفره و در سالن اجتماعات عمومی بود. آنقدر مردم، به خصوص جوانان و اهل قلم علاقه داشتند که در این جلسات شرکت کنند، که کم کم دیدیم باید در فرهنگسراها جلسات را تشکیل بدهیم. فرهنگسراها هم جای کافی نداشت.
کم کم اجازه گرفتیم و طبق مجوزی که به ما دادند وارد ورزشگاهها شدیم. در ورزشگاه شیرودی و افراسیابی و در یکسری از ورزشگاههای دیگر برنامه داشتیم. مثلاً طی چند جلسه پنج، شش هزار نفر میآمدند، ولی باز هم این استقبال خیلی زیاد بود. درخواست کردیم که استادیوم آزادی را به ما بدهند که آنجا مراسم داشته باشیم و هر چه در توان داشتیم برای نظم و امنیت جلسات هم میگذاشتیم که متأسفانه فکر میکنم این استقبال یکی از همان عواملی بود که باعث شد این برخوردها با ما صورت بگیرد.(اینجا)
- دیگر خود پیگیری کنید این داستان را اینجا
پاورقی: یک فرهنگ و تمدن و نژاد که به انتهای کارش می رسد و دچار نشیب و انحطاط می شود فرزند هم که تولید می کند کج و کوله و ناقص الخلقه است.
پاورقی: یک فرهنگ و تمدن و نژاد که به انتهای کارش می رسد و دچار نشیب و انحطاط می شود فرزند هم که تولید می کند کج و کوله و ناقص الخلقه است.