باز من ماندم و سهمم از تو؛
- گونه های گل انداخته ام از شرم -
باز تو ماندی و سهمت از من؛
-خیره شدن به سنگفرش پیاده رو -
و نیمکتی بهت زده به خداحافظی ما؛
- در حالی که حرارت هیچ لمسی را نظاره نکرده بود -
-- چنین گفت کشواد بزرگ
- گونه های گل انداخته ام از شرم -
باز تو ماندی و سهمت از من؛
-خیره شدن به سنگفرش پیاده رو -
و نیمکتی بهت زده به خداحافظی ما؛
- در حالی که حرارت هیچ لمسی را نظاره نکرده بود -
-- چنین گفت کشواد بزرگ
دلم گُر میگیرد از شرم تو
پاسخحذفدلتنگی او
وتشنگی نیمکت مبهوت...