امروز دوستم، محمود رفيع تعريف میکرد که: صادقپور در لاله زار قديم وقتی میرفت روی سن به تماشاچی فحش میداد. يکبار که نقش رستم را بازی میکرد يک سنگ بزرگ برداشت که بکوبد توی کلهی اکوان ديو، يکی از تماشاچیها هو کرد و گفت: «اون تخنه سه لاييه! سنگ نيست.»رستم آمد جلو سن رو به تماشاچی گفت: «مادرقهوه، پنج زار دادی اومدی تئاتر توقع داری با سنگ تخممو برات قُر کنم؟»که البته اين هم جزو نمايش بود که مردم را بخنداند.(عباس معروفی)