۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه
وقتی همه خوابیم2
بيضايي تأکيد ميکند: «اين فيلم حرف دل من نيست. نميتوان تصور كرد فيلمسازي تنها براي دقدلياش فيلم بسازد. در تمام اين فيلم تلاش كردم قضاوتي دربارهكاراكترها صورت نگيرد. فيلم من دربارهخوبي و بدي نيست، بلكه درباره خاليكردن زيرپاي افراد است. چرا كه اين موضوع جزيي از فرهنگ ما شده؛ بنابراين فيلم من دربارهمجموعه شرايط غلطي است كه در آن هيچكسي سرجاي خودش نيست». +
۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سهشنبه
کراوات
*می گویند فرهنگستان برای "کراوات" واژه "درازآویز زینتی" را پیشنهاد کرده. در گذشته "افسار تمدن" اش نیز می خوانده اند!
۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه
رنج
۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه
وقتی همه خوابیم 1
امروز توی سالن سینما فقط دوازده نفر حضور داشتند. در عوض سالن پایینی که اخراجیها 2 رو نمایش میداد سرشار از جمعیت مشتاق بود که لحظه شماری می کردند وارد شوند. قبلا نقل کرده بودم : "استقبال مردم از اخراجیها آنقدر بود که در سینما اریکه ایرانیان و استقلال سانس اضافی برای نمایش گذاشتند و حتی فیلم ساعت سه بامداد روی پرده رفت. در شهرستانها هم استقبال از فیلم به همین میزان است. "
به نظر من وقتی همه خوابیم بسیار هنرمندانه ساخته شده و هم ساختار و هم محتوایش از استحکام بالایی برخوردار بود، و استقبال کم بیننده غیرحرفهای دوزاری پسند ایرانی در برابر اخراجیها نه تنها نقطه ضعف این فیلم، بلکه بعکس نقطه قوت و قدرت این فیلم است.
و +
۱۳۸۸ اردیبهشت ۴, جمعه
آرش
۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه
دهه 80، دهه ظهور
...همزمان با شروع کار دولت نهم کتابي با عنوان «دهه 80، دهه ظهور» نوشته دکتر سيدحسين سجادي توسط انتشارات هاتف منتشر شد. در اين کتاب با تمسک به برخي روايات پيشگويي شده است که امام زمان تا پايان دهه 80 ظهور مي کند.
در اين کتاب با استناد به برخي روايات و تعبير برخي واژه هاي آن گفته شده است قبل از ظهور امام زمان (عج) دو سفياني ظهور مي کنند که جنگي در منطقه خاورميانه به راه مي اندازند. سفياني اول شخصي قدرتمند است که در عراق ظهور مي کند. وي آدمي سفاک و خونريز است که نويسنده کتاب آن را با صدام حسين مطابقت داده است. سپس اين سفياني از لشگريان فردي به نام شعيب بن صالح شکست مي خورد. سفياني دوم که از فرماندهان يا مشاوران و معاون سفياني اول است (ص 33) از منطقه سوريه برمي خيزد. وي با حمله به عراق و ضميمه کردن آن به سوريه و حمله به لبنان براي سرکوب مقاومت لبنان و حزب الله و سپس ايران در پي آن است که طرح خاورميانه بزرگ را که از سوي بوش و محافظه کاران امريکا مطرح شده است، عملي کند. (صص83 و 84)
«در اين زمان امريکا که با قدرت تبليغاتي ماهواره يي تلويزيوني به همراه قدرت اقتصادي و نظامي فوق العاده آن که در حديث به عنوان دجال ياد شده به خصوص امريکاي امروز و غرب به رهبري بوش پسر و نئومحافظه کاران جنگ طلب اولاً براي خنثي کردن پيروزي هاي انتفاضه و نابودي آن يک کودتا يا قيام مسلحانه را در سوريه برنامه ريزي و پياده مي کند.... طبق حديث با يک کودتا يا شورشي داخلي در سوريه يکي از سران و فرماندهان نظامي بعثي شبيه صدام را روي کار مي آورند...» دنباله ...
۱۳۸۸ اردیبهشت ۲, چهارشنبه
تمکین اجباری
اکنون که تمکین زوجه اجباری شده است، آیا می توان برای تمکین اجراییه صادر کرد؟
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سهشنبه
topic sentence
من هم بهش گفتم این در مورد نوشته های کفار شاید صحیح باشد اما در مورد نوشته های فارسی موضوعیتی ندارد. چون اگر شما جمله اول پاراگراف که هیچی، کل هزار صفحهء مثلا یک کتاب عرفانی را تا آخرش بخوانید در آخر نمی فهمید که دارد در مورد چه چیز حرف می زند.
۱۳۸۸ فروردین ۳۱, دوشنبه
قانون احوال شخصيه شيعيان افغانستان
وي يادآور شد که در بند چهارم ماده 133 گفته شد اگر منع زوج از بيرون رفتن زوجه موجب عسر و حرج و مشقت زن شود، او ميتواند بدون اجازه شوهر بيرون رود.
وي اضافه کرد:نمايندگان مجلس به اين هم اکتفا نکرده، براي صراحت بيشتر يک بند را به ماده 133 اضافه کردند که خروج زوجه از منزل براي مقاصد مشروع در حد متعارف مجاز است و زوج و زوجه ميتوانند يک ديگر را از اعمال منافي شرع و قانون منع کنند.
عالمي بلخي ادامه داد که موضوع ديگري که در رسانه هاي غربي مطرح شد اين بود که در ماده 132 قانون گفته شد هر زمان مرد از زن تقاضاي همخوابي کند، زن ملزم به قبول آن است و اين را تعبير به تجاوز جنسي کردند که اين ادعا بسيار غيرمنصفانه است .
به گفته صاحب امتياز روزنامه راه نجات در بند 3 ماده 177 قانون آمده است اگر زن عذر شرعي يا عقلي داشته باشد، مکلف بر برآورده ساختن تقاضاي جنسي مرد نميباشد.(منبع)
۱۳۸۸ فروردین ۲۸, جمعه
نامه گیوگ خان نوهی چنگیز به پاپ
عنوان نامه: به نیروی آسمان ابدی و کل مردم بزرگ (طوایف مغول)فرمان خان:
متن نامه: این فرمانیست که به پاپ بزرگ فرستاده شد. برای این که بداند و بفهمد به دو زبان نوشته شد.
پیغام ایلی (بیعت) و بندگی شما به توسط نمایندگانـتان در مجلس شاهان شنیده شد.هنگامی که این پیغام ما رسید خود تو پاپ بزرگ شخصن به اتفاق همه ی شاهان (اروپایی) به خدمت ما بیایید. آن گاه تمام فرامین (یاسا) را به شما توجیه می کنیم. دیگر گفته اید که تعمید برای من آینده ی نیکی خواهد آورد. این مطلب را فهمیدیم. تقاضایی (دعایی) فرستادی – این تقاضا (دعای) تو را نفهمیدیم.
سخن دیگری فرستادی که "ولایت های مجارستان و کشورهای مسیحی را گرفتید – تعجب می کنم که گناه ایشان چیست – به ما بگویید". این سخن تو را هم نفهمیدیم. جنگیز خان و قاآن هر دو فرمان خدا را برای اطلاع آن ها فرستادند. ولی آن ها به فرمان خدا اعتماد نکردند (وقعی ننهادند)، همچون سخن تو ایشان نیز متکبر بوده اند، گردن کشی کرده اند- رسولان و نمایندگان ما را کشتند. مردمان آن ولایت ها را خدای ابدی کشت و نیست گردانید. و گرنه جز از فرمان خدا کسی چه گونه تواند با قوت خویش بکشد و بگیرد؟ تو که همچنان می گویی "من مسیحی هستم، خدا را می پرستم و زاری می کنم" مگر تو چه دانی که خدای که را می آمرزد و در حق که مرحمت می فرماید؟ تو چه گونه دانی که این گونه سخن می گویی؟ ما می دانیم که خدا به قوت خود اختیار تمام ولایت ها را از مشرق تا مغرب به ما مسلم کرده است. جز از فرمان خدا چه گونه کسی می تواند این کار را بکند. اکنون شما به راستی بگویید که آیل شویم (بیعت کنیم) و به شما خدمت کنیم، تو شخصن به اتفاق همه ی شاهان با هم به خدمت و بندگی ما بیایید – ایلی (بیعت) شما آن وقت معـلوم خواهد شد. و اگر فرمان خدا را قبول نکنید و فرمان ما را انجام ندهید ما شما را یاغی خواهیم دانست و با شما همان گونه رفتار خواهیم کرد. اگر دستور ما را انجام ندهید ما آن را خواهیم فهمید و خدا هم خواهد دانست. آخر جمادی الاخر سال ششصد و چهل و چهار - مطابق با یازده نوامبر ۱۲۴٦ میلادی- (+)
۱۳۸۸ فروردین ۲۶, چهارشنبه
تئاتر
۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه
طنز تلخ
توی اجیل فروشی شلوغ بود که یه زن و مرد با دوتا بچه اومدن داخل و منتظر بودن خرید کنن. زن یه لحظه از مغازه رفت بیرون و دوباره دوید داخل جیغ کشید مَمَد اقا بدو که موتوره بُردَن...! مَرده دوید بیرون و داد زد اّخ که بَدبَخت رَفتُم ...! اّخ که بیچاره رَفتُم...! مشتری های اجیل فروشی و مردم در اثر داد و بیداد صاحب موتور جمع شدن و یه نفر گفت موتورت پشتِ ای وانته بابا داد بیداد نکن...! ظاهرا یه ماشین میخواسته از پارک در بیاد و موتور مزاحم بوده میاد موتور رو از رو جک پایین میاره میبره پشتِ یه وانت و وقتی از پارک درمیاد دیگه موتور رو سرجاش نمیذاره...! مرد دوید رفت موتور رو اوُرد جلوی اجیل فروشی و بجای اینکه خوشحال باشه به زنش گفت: نِنِه سَگ مَگه نِگفتُم پَهلو موتور واستا ...ها؟ امَدی تو گهِ کی ره بُخُوری ...! زن گفت: بُخُدا مُو حواسُم بود یَکدِفه دیدُم موتور نیست..! مرد گفت: گوته خُوردی حواسِت بود ... بزنُم تو سَرت صِدای سَگ بُکُنی؟ دست مرد که بالا رفت زن یه لحظه ترسید و چشماش رو بست...! بچه ها چادر مادرشون رو گرفته بودن و به دست باباشون خیره شدن...! مرد دستش رو پایین اورد و سوار موتور شد...موتور رو که روشن کرد به زن گفت: یالله توله هاتِه سِوار کُن برم...! زن اروم گفت: تُخمه نِمِخِری مَمَد اقا؟ مرد گفت : مَرگ مِخِرُم بَرات ...مَرگ...! سوار موتور که شدن بغض یکی از بچه ها ترکید که مُو تُخمِه ماخام بابا... و مرد گاز داد رفت...! (منبع)
باید به صاحب این قلم - که در سرزمین خودش فیلتر شده - آفرین گفت.
۱۳۸۸ فروردین ۲۳, یکشنبه
۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه
غزل
با تو دیشب تا کجا رفتم"
که با نگاههای گره خورده
از مرزهای فاصله گذشتیم، از مرزهای اینهمانی
از مرزهای ایمان، مرزهای بهشت
از مرزهای پوشش، مرزهای شرم
از مرزهای ترس، مرزهای غایت
از مرزهای حتی مستی
به یاد می آوری آن شب را
که نگاه در نگاه هم
آنقدر رفتیم که خدایمان هم به گرد پاهایمان نرسید
و به سرزمینی رسیدیم که خدایی نداشت
- حتی به یاد دارم فکر هم جا ماند -
جایی که فاصله دیگر معنی نمی داد
جایی که سخن نبود، نگاه بود
جایی که استدلال نبود، گناه بود
جایی که کوژیتوی دکارت هم رنگ باخت؛
هر چند من می اندیشیدم اما
من نبودم، تو بودی
به یاد می آوری آن شب را
که دست در دست هم
با قهقهه مان
عظمت دنیا را به تمسخر نشستیم
و نگاه آدمها را
و کتاب کهنه را
و آرامش چندهزار سالهی دیر و کلیسا را
و شاید خدای ناشناختهی آن سرزمین را
-که پشت درختی مخفی شده بود و ما را می نگریست
و از توحید ما به توحید خود شک می کرد-
وحتی آبرویمان در شهر را
به یاد می آوری آن شب را
-- کشواد
۱۳۸۸ فروردین ۱۸, سهشنبه
خرج
۱۳۸۸ فروردین ۱۷, دوشنبه
۱۳۸۸ فروردین ۱۵, شنبه
شاهدبازی
شيخ سعدی که همگان او را "آموزگار اخلاق" میشناسند، در باب پنجم گلستان خود آشکارا مینويسد:"در عنفوان جوانی، چنان که افتد و دانی، با شاهدی سر و سرّ داشتم".امير عنصر المعالی نيز در باب پانزدهم تعليمنامه (يا قابوسنامه) خود، فرزندش گيلانشاه را اندرز میدهد که "از غلامان و زنان، ميلِ خويش به يک جنس مدار تا از هر دو گونه بهرهور باشی" و "تابستان ميل به غلامان و زمستان ميل به زنان کن".همچنين، جلال الدين رومی که در مرتبت عرفانی وی کسی ترديد روا نمیدارد، در مثنوی معنویاش هيچ پروا از توصيف بیپرده آميزش جنسی يا کاربرد کلمات مربوط به بدن نمیورزد.اما آيا امروز هيچ آموزگار اخلاق، پدر يا عارفی الهی را میتوان تصور کرد که به شيوه سعدی، امير عنصرالمعالی يا جلال الدين رومی در نوشتار و گفتار خود به روابط همجنسگرايانه اعتراف کند يا چنين رابطهای را توصيه نمايد يا واژههای جنسی را بی شرم و آزرم به کار گيرد؟روشن است که سعدی و عنصرالمعالی و رومی، مانند معلمان و پدران و عارفان امروزی، هر سه از اصول شريعت و اخلاق به خوبی آگاه بودند.(+)
مردانه: آقا این واژهی "شاهد" عجب پیشینهای در فرهنگ ایرانی پشت سر دارد!