۱۳۹۲ مرداد ۳۰, چهارشنبه

۱۳۹۲ مرداد ۲۹, سه‌شنبه

پرسش فلسفی زنان در آستانه پیری

آیا زن پیر هنوز زن است؟

ارتباط سبیل و مردانگی

ارتباط سبیل و مردانگی انقدر عمیق و اصیل هست که نشود با ژست های لوس روشنفکرانه نادیده اش گرفت.

یک توصیه دلسوزانه

زنان ترجمه نکنند بهتر است.
چنین گفت کشواد بزرگ

۱۳۹۲ مرداد ۱۷, پنجشنبه

زندگی سوِژه های زیادی برای خندیدن دارد. باید مصرانه دنبالشان باشی!

۱۳۹۱ مهر ۹, یکشنبه

و زمین دیریست چه دیوانه خانه ای بوده است!

نیچه، تبارشناسی اخلاق، 119

اطلاعیه

مخاطب خاص تمامی استاتوسهای بنده خودم هستم
کشواد

باغ بی برگی

خنده اش خونی است اشک آمیز

جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن

پادشاه فصلها پاییز


گل از خوبی به مَه گویند ماند، ماه با خورشید

تو آن ابری که عطر سایه ات، چون سایه عطرت

تواند هم گل و هم ماه، هم خورشید را پوشد.


از نوخسروانی های جادویی مهدی اخوان ثالث

۱۳۹۱ تیر ۹, جمعه

ممکن شمـــار بی ادبی از ادیب هم
گاهی سکندری خورد اسب نجیب هم
 
م- امید

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

زندگی می گوید:
اما باز باید زیست،
باید زیست،
باید زیست ...

[نام یکی از دفترهای شعر مهدی اخوان ثالث]
هی فلانی! زندگی باید همین باشد؟
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمی خواهی
من گمانم زندگی باید همین باشد.

مهدی اخوان ثالث

۱۳۹۱ فروردین ۹, چهارشنبه

شعرهایم

شعرهای من محصول حس به سخره گرفتن شعر هستند. حال اگر می خواهید آنها را جدی بگیرید!

۱۳۹۱ فروردین ۴, جمعه

مردی از تبار قله ها

این مرد در صعود است، ستایش بر او باد!
اما آن دیگری، در ورای هر ستایشی، همیشه در اوج است!
او از تبارِ قُلّه هاست.

نیچه، دانش شاد، مقدمه 60

۱۳۹۱ فروردین ۱, سه‌شنبه

ای بهار همچنان تا جاودان در راه ...

یکی از بدترین سالهای زندگی رو پشت سر گذاشتم. سالی بی ثمر و سراسر افسردگی. و هیچ امیدی هم برای پیش رو داشتن سال بهتر ندارم. به قول شاعرمون:

گو بروید یا نروید هر که در هرجا که خواهد یا نمی خواهد!
باغبان و رهگذاری نیست.
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست.
و آنکه می باید آفریدگار نیک و بد باشد، همانا که نخست می باید نابودگر باشد و ارزش شکن... شکسته باد هر آنچه در برابر حقایق ما شکستنی است!

نیچه، زرتشت، درباره چیرگی بر خورد
اشتباهات انسان های بزرگ قابل احترام است، زیرا ثمربخش تر از حقایق انسان های کوچک است.

نیچه


قدرت هر روح را با این سنجه می توان سنجید که تاب چه اندازه از حقیقت را دارد؟ و یا به زبانی روشنتر تا چه اندازه نیاز دارد که حقیقت آبکی و بزک شده و شیرین شده و تیزی گرفته و دروغ آمیز باشد.

نیچه، فراسوی نیک و بد، ص 79


پ.ن:‌ این روزها گوشها به شنیدن دروغ عادت کرده است. بخصوص گوش زنها!

۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

خدایا به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خود را؟
چرا بر خویشتن هموار باید کرد رنج آبیاری کردن باغی کزان گل کاغذین روید؟